flatboat

/ˈflætˌbot//ˈflætˌbot/

(قایق ته پهن ویژه ی بارکشی در آب های کم ژرفا) ته صاف، ته تخت، ناو ته تخت، یکجوردوبه پهن که دررودخانه های کم عمق بکارمیرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat-bottomed boat used for transporting goods on shallow waters.

جمله های نمونه

1. The flatboat was dripping with blood.
[ترجمه گوگل]از قایق مسطح خون می چکید
[ترجمه ترگمان]خون از خون می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Huck was sitting on the gunwale of a flatboat, listlessly dangling his feet in the water and looking very melancholy.
[ترجمه گوگل]هاک روی گلوله یک قایق تخت نشسته بود و بی حال پاهایش را در آب آویزان کرده بود و بسیار غمگین به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]هاک روی لبه قایق نشسته بود و با بی حالی پاهایش را در آب تکان می داد و بسیار افسرده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were all set to poling now, and it was hard work navigating the flatboat upstream.
[ترجمه گوگل]اکنون همه آن‌ها آماده قطب‌گیری بودند، و حرکت در قایق مسطح در بالادست کار سختی بود
[ترجمه ترگمان]همه آن ها در حال حاضر در حال حرکت بودند و کار دشواری در مسیر بالادست رودخانه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finnan knew the harbour master well, and found a berth for the flatboat.
[ترجمه گوگل]فینان استاد بندر را به خوبی می شناخت و اسکله ای برای قایق تخت پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]Finnan صاحب لنگرگاه را خوب می شناخت و یک تخت برای the پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first is historical fiction called By Wagon and Flatboat.
[ترجمه گوگل]اولی داستانی تاریخی به نام By Wagon and Flatboat است
[ترجمه ترگمان]اولی داستانی تاریخی است که به وسیله واگن و flatboat نام گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• boat with a flat bottom

پیشنهاد کاربران

بپرس