flapping


اویخته، ول

جمله های نمونه

1. a bird flapping its wings
پرنده ای که بال می زند.

2. the sails were flapping in the wind
بادبان ها در باد تکان می خوردند.

3. The curtains were flapping at the open window.
[ترجمه گوگل]پرده ها به سمت پنجره باز می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]پرده ها کنار پنجره باز افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The flag was flapping about in the light wind.
[ترجمه Megheli] پرچم با وزش باد ملایم تکان میخورد.
|
[ترجمه گوگل]پرچم در باد ملایم به اهتزاز در می آمد
[ترجمه ترگمان]در بادی روشن پرچم به اهتزاز درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The flag was flapping around in the light wind.
[ترجمه گوگل]پرچم در باد ملایم به اطراف تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]پرچم در بادی روشن به اهتزاز درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flag was flapping about in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم در باد به اهتزاز در می آمد
[ترجمه ترگمان]در میان باد پرچم به اهتزاز درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's no use flapping about it now. What is needed is your solid action.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دست زدن به آن فایده ای ندارد آنچه لازم است اقدام محکم شماست
[ترجمه ترگمان]حالا هیچ سودی در این مورد وجود ندارد چیزی که نیاز داره عمل solid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He tried to tuck his flapping shirt inside his trousers.
[ترجمه گوگل]سعی کرد پیراهن بالنده اش را داخل شلوارش فرو کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد پیراهن flapping را در شلوارش فرو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do stop flapping about, we'll get the job done in time.
[ترجمه گوگل]دست از تکان خوردن بردارید، ما کار را به موقع انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]به این فکر نکن که ما کارمون رو به موقع انجام میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A pigeon emerges, wings flapping noisily, from the tower.
[ترجمه گوگل]کبوتری از برج بیرون می‌آید که بال‌هایش با صدای بلند تکان می‌خورد
[ترجمه ترگمان]کبوتر با بال های بلند از برج بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do stop flapping around, we'll get the job done in time.
[ترجمه گوگل]دست از تکان خوردن بردارید، ما به موقع کار را انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]این دور و بر پرسه نزن، ما کارمون را به موقع انجام میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's no use flapping about it now.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دست زدن به آن فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]حالا هیچ سودی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She walked up and down, flapping her arms to keep warm.
[ترجمه گوگل]بالا و پایین می رفت و دست هایش را تکان می داد تا گرم شود
[ترجمه ترگمان]او بالا و پایین می رفت، دست هایش را تکان می داد تا گرم بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sails were flapping against the mast.
[ترجمه گوگل]بادبان ها روی دکل تکان می خوردند
[ترجمه ترگمان]بادبان ها در مقابل دکل به اهتزاز درآمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car drove off with its rear door flapping open.
[ترجمه گوگل]ماشین در حالی که در عقب باز بود حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با سرعت باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• loose back-and-forth movement, fluttering (often noisy); moving up and down (of wings, arms, etc.)

پیشنهاد کاربران

بال بال زدن پرندگان
[پرنده شناسی] : پرواز همراه با بال زدن
به سمت بالاو پایین تکان دادن
بالا و پایین رفتن

بپرس