flake out

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to fall asleep.

جمله های نمونه

1. I think I'm going to flake out; I'd better sit down.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من قصد دارم پوسته پوسته شدن بهتره بشینم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که می خواهم دست از پا خطا کنم؛ بهتر است بنشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you start flaking out, have something to eat.
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به پوسته پوسته شدن کردید، چیزی برای خوردن داشته باشید
[ترجمه ترگمان]وقتی که پوسته پوسته می شود، چیزی برای خوردن داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When I got home he'd already flaked out on the bed.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسیدم او قبلاً روی تخت افتاده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدم از قبل از رختخواب بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was so exhausted that I flaked out on the sofa.
[ترجمه Ali] آنقدر خسته بودم که روی مبل ولو شدم
|
[ترجمه گوگل]آنقدر خسته بودم که روی مبل تکه تکه شدم
[ترجمه ترگمان]آنقدر خسته بودم که روی کاناپه جا زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I got home from the airport, I flaked out in the nearest armchair.
[ترجمه گوگل]وقتی از فرودگاه به خانه رسیدم، روی نزدیکترین صندلی راحتی بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]وقتی از فرودگاه به خانه رسیدم، در نزدیک ترین صندلی راحت جا بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phil's flaked out on the sofa.
[ترجمه گوگل]فیل روی مبل تکه تکه شده است
[ترجمه ترگمان]فیل روی کاناپه جا زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I got home and flaked out on the sofa.
[ترجمه گوگل]به خانه رسیدم و روی مبل پریدم
[ترجمه ترگمان]به خانه رسیدم و روی کاناپه جا زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tired out by their journey,the travellers flaked out as soon as they reached their hotel room.
[ترجمه گوگل]مسافران خسته از سفر خود به محض اینکه به اتاق هتل خود رسیدند بیرون ریختند
[ترجمه ترگمان]مسافران وقتی به اتاق هتل رسیدند، مسافران از راه خود خسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. State the right facts or flake out.
[ترجمه گوگل]حقایق درست را بیان کنید یا آن را آشکار کنید
[ترجمه ترگمان]وضعیت درست و یا پوسته پوسته شدن را نشان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kathy said she'd help but she flaked out on us.
[ترجمه گوگل]کتی گفت که کمک خواهد کرد، اما او از ما انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]کتی \"گفت که کمکش میکنه\" ولی داره ما رو از آب در میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He'd flaked out on my bed.
[ترجمه گوگل]او روی تخت من پوسته پوسته شده بود
[ترجمه ترگمان]از تخت من بیرون می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The machine is flaking out.
[ترجمه گوگل]دستگاه در حال پوسته پوسته شدن است
[ترجمه ترگمان]ماشین پوسته پوسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The child got home from the playground and flake out.
[ترجمه گوگل]کودک از زمین بازی به خانه رسید و بیرون ریخت
[ترجمه ترگمان]بچه از حیاط مدرسه به خانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't flake out on plans with your sweetie or a new date.
[ترجمه گوگل]با دوست عزیزتان یا قرار جدیدتان در مورد برنامه هایتان غافل نشوید
[ترجمه ترگمان]با عزیزم یا یه قرار جدید با من برنامه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) flop, disappointment (example: "the play was a flake out")

پیشنهاد کاربران

دو معنی داره
۱. از خستگی زیاد روی مبل ولو شدند.
۲. به قولی که دادی عمل نکنی و طرف رو قال بزاری یا بپیچونی
informal/North American
fail to keep an appointment or fulfill a commitment, especially with little or no advance notice
به یک قرار یا تعهد، بویژه بدون اطلاع قبلی، عمل نکردن. قال گذاشتن
"he flakes out on plans all the time for no good reason"
ریز ریز شدن

سر کار گذاشتن، قال گذاشتن
My friends are waiting for me, I. have to go. I . don't want to flake out on them
به خواب رفتن، بسیار خسته
بخواب رفتن، غش کردن، از حال رفتن یاس نامیدی دلسرد، صدای تالاپ

To be unreliable
وقتی فردى قولی بدهدیا قراری بگذاردیا وعده ای بدهد اما به قول و قرار و وعده خود عمل نکند میگویند
. That person flake out

بپرس