fixed charge

/ˈfɪkstˈtʃɑːrdʒ//fɪksttʃɑːdʒ/

هزینه های ثابت (مانند کرایه و بهره و پول بیمه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any business expense or tax due, usu. periodically, that is set at an unvarying rate or amount.

جمله های نمونه

1. An example of the fixed charge is the mortgage and no more need be said about it here.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از شارژ ثابت، رهن است و در اینجا دیگر نیازی به ذکر نیست
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از هزینه ثابت، رهن است و دیگر نیازی به گفتن آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While obviously the fixed charge accords superior protection, there are sound reasons for taking a floating charge.
[ترجمه گوگل]در حالی که بدیهی است شارژ ثابت حفاظت برتری را ارائه می دهد، دلایل محکمی برای شارژ شناور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدیهی است که اتهام ثابت حفاظت بالاتری وجود دارد، دلایل منطقی برای گرفتن یک شارژ شناور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also not included are fixed charges on bank accounts and, more importantly, fixed charges on shares held in a subsidiary.
[ترجمه گوگل]همچنین هزینه‌های ثابت حساب‌های بانکی و مهم‌تر از آن، هزینه‌های ثابت سهامی که در یک شرکت تابعه نگهداری می‌شود، شامل نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل هزینه های ثابت حساب های بانکی و مهم تر از آن، هزینه های ثابت در سهام نگهداری شده در یک شرکت فرعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the fixed charge has to be very high it may induce people to abandon consumption of the commodity altogether.
[ترجمه گوگل]اگر هزینه ثابت باید بسیار زیاد باشد، ممکن است مردم را وادار کند که مصرف کالا را به کلی کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]اگر بار ثابت باید بسیار بالا باشد، ممکن است مردم را ترغیب کند که مصرف کالا را کلا رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you pay your landlord a fixed charge for heating?
[ترجمه گوگل]آیا به صاحبخانه خود هزینه ثابتی برای گرمایش پرداخت می کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا به صاحب مسافرخانه برای گرم کردن پول می دهی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specific tariffs are levied as a fixed charge for each unit of a good imported.
[ترجمه گوگل]تعرفه های مشخصی به عنوان شارژ ثابت برای هر واحد کالای وارداتی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]تعرفه های خاص به عنوان یک شارژ ثابت برای هر واحد کالای وارداتی خوب وضع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The transport problem with fixed charge is a kind of NP problem, and there is no polynomial algorithm which can solve it.
[ترجمه گوگل]مسئله حمل و نقل با شارژ ثابت نوعی مسئله NP است و هیچ الگوریتم چند جمله ای وجود ندارد که بتواند آن را حل کند
[ترجمه ترگمان]مساله حمل و نقل با بار ثابت یک مساله ان پی کامل است و هیچ الگوریتم چند جمله ای وجود ندارد که بتواند آن را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Excess fixed charge and surface states densities in various MIS structures have been successfully reduced by the RF annealing technique.
[ترجمه گوگل]بار ثابت اضافی و چگالی حالت های سطحی در ساختارهای مختلف MIS با موفقیت با تکنیک آنیل RF کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]بار ثابت اضافی و تراکم حالت های سطح در ساختارهای مختلف MIS به طور موفقیت آمیزی با تکنیک تابکاری RF کاهش پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In many countries there is a fixed charge for personal services.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها هزینه ثابتی برای خدمات شخصی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها یک اتهام ثابت برای خدمات شخصی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fixed charge transportation problem ( FCTP ) is a special linear programming problem.
[ترجمه گوگل]مشکل حمل و نقل شارژ ثابت (FCTP) یک مشکل برنامه ریزی خطی ویژه است
[ترجمه ترگمان]مساله حمل بار ثابت (FCTP)یک مساله برنامه ریزی خطی ویژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her raised water rates reduced the fixed charge but increased the cost of higher volumes.
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ آب او هزینه ثابت را کاهش داد اما هزینه حجم بالاتر را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]نرخ آب بالا او بار ثابت را کاهش داد اما هزینه جلدهای عالی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Crystallisation Crystallisation is the term used to describe the process by which a floating charge is converted into a normal fixed charge.
[ترجمه گوگل]تبلور کریستالیزاسیون اصطلاحی است که برای توصیف فرآیندی استفاده می شود که طی آن یک بار شناور به یک بار ثابت معمولی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]crystallisation crystallisation اصطلاحی است که برای توصیف فرآیندی استفاده می شود که در آن یک شارژ شناور به بار الکتریکی عادی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some credit cards often levy a rate of 20 to 30 percent after a payment is missed; in other cases a fixed charge is levied without change to the interest rate.
[ترجمه گوگل]برخی از کارت‌های اعتباری اغلب پس از از دست دادن پرداخت، نرخی بین 20 تا 30 درصد اعمال می‌کنند در موارد دیگر هزینه ثابت بدون تغییر در نرخ بهره اخذ می شود
[ترجمه ترگمان]بعضی از کارت های اعتباری معمولا نرخ ۲۰ تا ۳۰ درصد از پرداخت را پس از missed پرداخت می کنند؛ در موارد دیگر هزینه ثابت بدون تغییر به نرخ بهره وضع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Undertook an analysis to method of share of existing and fixed charge.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل روش سهم شارژ موجود و ثابت را انجام داد
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل یک آنالیز به روش تقسیم بار موجود و ثابت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] بار ثابت

انگلیسی به انگلیسی

• expense that must be paid; charges arising out of the maintenance of fixed assets

پیشنهاد کاربران

بپرس