fishing tackle


ابزار ماهی گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: various equipment such as rods, line, reels, lures, and hooks used in fishing.

جمله های نمونه

1. Fishing tackle is available for hire.
[ترجمه گوگل]لوازم ماهیگیری برای اجاره موجود است
[ترجمه ترگمان]وسایل ماهیگیری برای استخدام در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm thinking of starting up in the fishing tackle trade.
[ترجمه گوگل]من در فکر راه اندازی در تجارت لوازم ماهیگیری هستم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم شروع به ماهیگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fishing tackle was held on the top of his car by ropes.
[ترجمه گوگل]وسیله ماهیگیری با طناب در بالای ماشین او نگه داشته شده بود
[ترجمه ترگمان]وسایل ماهیگیری در بالای اتومبیلش با طناب نگه داشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While they ate Travis examined the fishing tackle he had found.
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها غذا می خوردند، تراویس وسایل ماهیگیری را که پیدا کرده بود بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]در همان حین که آن ها تراو یس را در حالی که به ماهیگیری مشغول بودند، معاینه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So it's fitting that his collection of fishing tackle is being auctioned off in the town tomorrow.
[ترجمه گوگل]بنابراین مناسب است که مجموعه وسایل ماهیگیری او فردا در شهر به حراج گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین توصیه می شود که فردا مجموعه وسایل ماهیگیری در شهر به حراج گذاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bait and fishing tackle can be hired.
[ترجمه گوگل]طعمه و وسایل ماهیگیری را می توان استخدام کرد
[ترجمه ترگمان]وسایل ماهیگیری و ماهیگیری می توانند استخدام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As I untangled the fishing tackle, I found over three feet of wire line, two hooks and five weights.
[ترجمه گوگل]وقتی وسایل ماهیگیری را باز کردم، بیش از سه فوت سیم سیم، دو قلاب و پنج وزنه پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی وسایل ماهیگیری را برداشتم، بیش از سه فوت سیم آهنی، دو قلاب و پنج وزن پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Male speaker One of the major problems is fishing tackle for swans.
[ترجمه گوگل]گوینده نر یکی از مشکلات عمده ماهیگیری قوها است
[ترجمه ترگمان]یکی از مشکلات عمده، ماهیگیری برای قوها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John forgot to bring fishing tackle with him.
[ترجمه گوگل]جان فراموش کرد وسایل ماهیگیری را با خود بیاورد
[ترجمه ترگمان]جان فراموش کرد که با او به ماهیگیری برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are a specialized fishing tackle manufacturer and exporter.
[ترجمه گوگل]ما یک تولید کننده و صادر کننده لوازم ماهیگیری تخصصی هستیم
[ترجمه ترگمان]ما یک ماهیگیری تخصصی برای تولید کننده و صادر کننده هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The father and his son took fishing tackle to the pier for fishing.
[ترجمه گوگل]پدر و پسرش وسایل ماهیگیری را برای ماهیگیری به اسکله بردند
[ترجمه ترگمان]پدر و پسرش ماهیگیری را برای ماهیگیری به اسکله بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fishing tackle and rifle scopes are expensive.
[ترجمه گوگل]وسایل ماهیگیری و تفنگ گران هستند
[ترجمه ترگمان]وسایل ماهیگیری و حوزه های اسلحه گران قیمت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He forgot to bring fishing tackle with him.
[ترجمه گوگل]او فراموش کرده بود وسایل ماهیگیری با خود بیاورد
[ترجمه ترگمان]یادش رفت با او ماهیگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cupboard was stuffed with old fishing tackle.
[ترجمه گوگل]کمد با وسایل ماهیگیری قدیمی پر شده بود
[ترجمه ترگمان]قفسه پر از وسایل ماهیگیری قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fishing tackle consists of all the equipment that is used in the sport of fishing, such as fishing rods, lines, hooks, and bait.

پیشنهاد کاربران

بپرس