fish story

/ˈfɪʃˈstɔːri//fɪʃˈstɔːri/

دروغ شاخ دار، داستان باور نکردنی، ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an exaggerated or fanciful account, as of the huge fish that escaped.

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) fabrication, bluff; exaggerated story

پیشنهاد کاربران

دروغ بزرگ
داستان دروغ
در مورد اغراق کردن هم به کار می رود
لاف زنی، چاخان گویی، خالی بندی، گنده گوزی
( این اصطلاح بر پایه لاف زنی ماهی گیر ها در اندازه ماهی که صید کرده بودند، بوجود آمده است )
مثال:
Don't try to fool me with your fish story.
سعی نکن با چاخانات فریبم بدی.
...
[مشاهده متن کامل]

It is an incredible story, but this is no fish tale.
داستان عجیبیه! اما خالی بندی نیست.

بپرس