first cousin

/ˈfɝːstˈkʌzən//ˈfɜːstˈkʌzən/

معنی: عمو زاده
معانی دیگر: (فرزند عمو یا عمه یا دایی یا خاله) پسر عمو (و غیره) (cousin-german هم می گویند)، پسر عمو، پسر خاله، پسر عمه، پسر دایی، دختر عمو، دختر خاله، دختر عمه، دختر دایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the offspring of one's uncle or aunt.

جمله های نمونه

1. Equivocation is first cousin to a lie.
[ترجمه گوگل]ابهام پسرعموی اول یک دروغ است
[ترجمه ترگمان] equivocation \"اولین پسر عموی\" a \"ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was first cousin to King Philip VI.
[ترجمه گوگل]او پسر عموی اول پادشاه فیلیپ ششم بود
[ترجمه ترگمان]وی در ابتدا پسر عمویش فیلیپ ششم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's my cousin's son so he's my first cousin once removed.
[ترجمه گوگل]او پسر عموی من است، بنابراین او اولین پسر عموی من است که یک بار حذف شده است
[ترجمه ترگمان]پسر عموی من است، پس اولین پسر عموی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's my first cousin once removed.
[ترجمه روشنک نیکویان] Cousin میشه دختر عمو/ پسرعمو، دختر عمه/ پسر عمه، پسر دایی/ دحتر دایی، پسر خاله / دختر خاله و first cousin once removed میشه بچه هر کدوم از اینا😐😐🙄🙄 پس ما می تونیم این جمله رو یه عالمه معنا واسش بسازیم. مثلا او دخترِ دخترعمومه. یا : او دخترِ پسر عمومه. یا: او دخترِ پسرخالمه. یا: او دخترِ دخترخالمه. و همینطور تا آخر🙄😐😐
|
[ترجمه گوگل]او اولین پسر عموی من است که یک بار حذف شده است
[ترجمه ترگمان]اون اولین پسرخاله منه که درش اوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Richmond Unified turned to certificates of participation, a first cousin of lease-financing, to upgrade the schools.
[ترجمه گوگل]ریچموند یونایتد برای ارتقای مدارس به گواهی مشارکت، پسر عموی اول اجاره‌ای، روی آورد
[ترجمه ترگمان]سهم ریچموند به صورت مشارکت، یکی از بستگان درجه اول تامین مالی اجاره برای ارتقا مدارس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His first cousin, Mariano Rivera, is a Yankee.
[ترجمه گوگل]پسر عموی اول او، ماریانو ریورا، یک یانکی است
[ترجمه ترگمان]، اولین پسر عموم \"ماریانو Rivera\"، یه یانکی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1853 he married his first cousin, Henrietta Elizabeth, daughter of Samuel Wood.
[ترجمه گوگل]در سال 1853 با دختر عموی اول خود، هنریتا الیزابت، دختر ساموئل وود ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۳ به دختر عموی خود هانریتا الیزابت، دختر ساموئل وود، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is a first cousin to me.
[ترجمه گوگل]او برای من پسر عموی اول است
[ترجمه ترگمان]دختر خاله ام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can a first cousin at one remove inherit the property?
[ترجمه گوگل]آیا پسر عموی اول می تواند ملک را به ارث ببرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا پسر عموی اول می تواند ملک را به ارث ببرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Across the way their widowed first cousin lived in a yellow house.
[ترجمه گوگل]در سراسر راه پسر عموی اول بیوه آنها در یک خانه زرد زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]آن طرف راه پسر عموی widowed در یک خانه زرد زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ktesibios's invention is first cousin to that all - American 20 th - century fixture, the flush toilet.
[ترجمه گوگل]اختراع کتسیبیوس اولین عموی آن دستگاه آمریکایی قرن بیستم، توالت فلاش است
[ترجمه ترگمان]اختراع Ktesibios اولین دختر عموی بزرگ قرن بیستم است، سیفون توالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He must be your first cousin, if your fathers were brothers.
[ترجمه گوگل]او باید پسر عموی اول شما باشد، اگر پدران شما برادر بودند
[ترجمه ترگمان]باید پسر اول تو باشد، اگر پدرت برادر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Charles Darwin married his first cousin.
[ترجمه گوگل]چارلز داروین با پسر عموی اول خود ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]چارلز داروین با اولین عموزاده خود ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The most spectacular proof was my mother first cousin Edwin.
[ترجمه گوگل]خیره کننده ترین دلیل، پسر عموی اول مادرم، ادوین بود
[ترجمه ترگمان]The اثبات این بود که اولین پسر عموی من ادوین پری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In 1840, she married her first cousin, Prince Albert of Saxe-Coburg-Gotha.
[ترجمه گوگل]در سال 1840، او با پسر عموی اول خود، شاهزاده آلبرت ساکس-کوبورگ-گوتا ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۰ پس از ازدواج با اولین پسر عموی او، یعنی پرنس آلبرت of، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمو زاده (اسم)
cousin-german, cousin, first cousin

انگلیسی به انگلیسی

• child of one's uncle or aunt
your first cousin is the son or daughter of your aunt or uncle.

پیشنهاد کاربران

همه این معنیا رو میده
دخترخاله، پسر خاله/ دختر عمه، پسرعمه/دختر عمو، پسر عمو/دختر دایی، پسردایی
🙄
پسر/دختر عمو، عمه، دایی، خاله ای که با شما پدر بزرگ یا مادر بزرگ مشترک دارد

بپرس