first base

/ˈfɝːstˈbeɪs//ˈfɜːstbeɪs/

(امریکا - بیس بال) بیس اول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: get to first base
(1) تعریف: in counterclockwise order from home plate, the first of three bases marking the infield of a baseball diamond.

(2) تعریف: the defensive position of the infielder stationed at or near this base.

جمله های نمونه

1. He plays first base for the Red Sox.
[ترجمه گوگل]او در پایه اول برای رد ساکس بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او برای اولین بار در (Red Sox)بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His throw to first base went wide .
[ترجمه گوگل]پرتاب او به پایه اول با فاصله زیاد پیش رفت
[ترجمه ترگمان]پرتاب او به مرحله اول گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mattingley played first base for the Yankees.
[ترجمه گوگل]متینگلی در اولین بازی برای یانکی ها بازی کرد
[ترجمه ترگمان]Mattingley در مرحله اول برای یانکی ها بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Magee pivoted and threw the ball to first base.
[ترجمه گوگل]مگی چرخید و توپ را به پایه اول پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]مگی دور زد و توپ را به سمت پایه اول پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He didn't make it past first base.
[ترجمه گوگل]او از پایه اول عبور نکرد
[ترجمه ترگمان]از مرحله اول گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Garvey played first base for the Dodgers.
[ترجمه گوگل]گاروی بیس اول را برای داجرز بازی کرد
[ترجمه ترگمان]که در اولین پایگاه تیم \"تیم\" تیم \"تیم\" ها بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You've gotten to first base if you've landed an interview.
[ترجمه گوگل]اگر مصاحبه ای داشته باشید، به پایگاه اول رسیده اید
[ترجمه ترگمان]اگه یه مصاحبه با خودت در پیش گرفتی به مرحله اول رفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a town like Manila, nobody reaches first base without connections.
[ترجمه گوگل]در شهری مانند مانیل، هیچ کس بدون اتصال به پایگاه اول نمی رسد
[ترجمه ترگمان]در شهری مانند مانیل، هیچ کس بدون اتصال به پایه اول نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is on first base.
[ترجمه گوگل]او در پایگاه اول است
[ترجمه ترگمان]او در جایگاه اول قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Base runners run to a line near first base or home plate.
[ترجمه گوگل]دونده های پایه به یک خط نزدیک پایه اول یا صفحه اصلی می دوند
[ترجمه ترگمان]دوندگان پایه به یک خط نزدیک پایه اول یا صفحه خانگی می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Real shame our movie never got past first base.
[ترجمه گوگل]واقعا شرمنده فیلم ما هرگز از پایه اول رد نشد
[ترجمه ترگمان]خیلی حیف شد که فیلم ما هیچوقت از مرحله اول گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On this night, he is coaching first base for Grace Builders, an adult team managed by his grandson.
[ترجمه گوگل]در این شب، او در حال مربیگری پایه اول برای گریس بیلدرز، یک تیم بزرگسالان است که توسط نوه او مدیریت می شود
[ترجمه ترگمان]در این شب، او در حال مربیگری اولین پایگاه برای سازندگان گریس، یک تیم بزرگسالان بود که توسط نوه اش اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But a free pass to first base is not help.
[ترجمه گوگل]اما پاس رایگان به پایه اول کمکی نمی کند
[ترجمه ترگمان]اما عبور رایگان به پایه اول کمکی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The throw was wide of first base.
[ترجمه گوگل]پرتاب از پایه اول فاصله داشت
[ترجمه ترگمان]پرتاب توپ از مرحله اول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When I saw I wasn't getting to the first base I left the school.
[ترجمه گوگل]وقتی دیدم به پایگاه اول نمی رسم از مدرسه خارج شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شدم که به اولین جایی که مدرسه را ترک کردم نمی رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• first of three bases around the diamond (baseball)

پیشنهاد کاربران

بپرس