firebox

/ˈfaɪəbɑːks//ˈfaɪəbɒks/

معنی: مجمر، اتشدان
معانی دیگر: (در لوکوموتیوهای زغال سنگی و گازوئیلی) آتش گاه، آتشخانه، آتش دان، منقل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the portion of a stove or furnace in which the fuel is burned.

(2) تعریف: a box containing an apparatus for setting off a fire alarm.

جمله های نمونه

1. Heat from the firebox is transferred indirectly through a water bath in the body of the vessel to the emulsion being heated in the flow-tube bundle.
[ترجمه گوگل]گرمای محفظه آتش به طور غیرمستقیم از طریق یک حمام آب در بدنه ظرف به امولسیون گرم شده در بسته نرم افزاری لوله جریان منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]حرارت از سوخت به صورت غیر مستقیم از طریق یک حمام آب در بدنه کشتی به سمت امولسیون انتقال داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The firebox is full of smoke, the fire needs more air?
[ترجمه گوگل]جعبه آتش پر از دود است، آتش به هوای بیشتری نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]آتش پر از دود است، آتش به هوای بیشتری احتیاج دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because most firebox generatrix is composed of complex curves, it is very difficult to get CNC cutting program with manual means.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بیشتر ژنراتیکس فایرباکس از منحنی های پیچیده تشکیل شده است، تهیه برنامه برش CNC با وسایل دستی بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اغلب اجاق القایی متشکل از منحنی های پیچیده است، گرفتن برنامه برش CNC با ابزار دستی بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Watchguard Firebox Peak X 8500e was the exception and performed well on all security effectiveness tests.
[ترجمه گوگل]Watchguard Firebox Peak X 8500e استثنا بود و در تمام تست‌های اثربخشی امنیتی عملکرد خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]The firebox پیک X ۸۵۰۰ استثنا بود و به خوبی بر روی تمام آزمون های اثربخشی امنیتی اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make room for some sort of a firebox or burner.
[ترجمه گوگل]جا را برای نوعی جعبه آتش یا مشعل باز کنید
[ترجمه ترگمان] برای یه نوع اتیش سوزی جا رزرو کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Firebox using automatic intelligent control system of manual control system.
[ترجمه گوگل]فایر باکس با استفاده از سیستم کنترل هوشمند خودکار سیستم کنترل دستی
[ترجمه ترگمان]firebox با استفاده از سیستم کنترل هوشمند خودکار سیستم کنترل دستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The firebox and flow-tube bundle may be built into the body but are usually removable for easy cleaning, inspection, and replacement.
[ترجمه گوگل]جعبه آتش و لوله جریان ممکن است در بدنه تعبیه شده باشند اما معمولاً برای تمیز کردن، بازرسی و تعویض آسان قابل جابجایی هستند
[ترجمه ترگمان]اجاق القایی و لوله جریان ممکن است در بدنه ساخته شوند اما معمولا برای تمیز کردن آسان، بازرسی و جایگزینی آسان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the length of the secondary firebox increases, the solid particles' remain-time evidently increases, the combustion efficiency increases in some range.
[ترجمه گوگل]اگر طول جعبه آتش ثانویه افزایش یابد، زمان باقی ماندن ذرات جامد به وضوح افزایش می یابد، راندمان احتراق در محدوده ای افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که طول of ثانویه افزایش یابد، ذرات جامد به طور آشکار افزایش می یابند، بازده احتراق در برخی از حوزه ها افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Disigning coolant channel on the firebox of liquid rocket engine to loxodrome(equal-angle helix) groove can improve firebox coolant capability greatly.
[ترجمه گوگل]تنظیم کانال خنک کننده روی جعبه آتش موتور موشک مایع تا شیار لوکسودروم (مارپیچ با زاویه برابر) می تواند قابلیت خنک کننده جعبه آتش را تا حد زیادی بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک کانال خنک کننده در موتور راکت مایع به loxodrome (مارپیچ برابر با زاویه برابر)می تواند به میزان زیادی ظرفیت خنک کننده را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then the velocity field of the firebox with cavity is measured in both conditions with or without jet.
[ترجمه گوگل]سپس میدان سرعت جعبه آتش نشانی با حفره در هر دو حالت با یا بدون جت اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]سپس میدان سرعت تنور با حفره در هر دو حالت با یا بدون جت اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pulverized coal fired boiler in the firebox usually must be equipped with wind flow meter.
[ترجمه گوگل]دیگ بخار زغال سنگ پودر شده در جعبه آتش معمولا باید مجهز به جریان سنج باد باشد
[ترجمه ترگمان]سوزاندن زغال سنگ در اجاق معمولا باید مجهز به جریان باد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As with most installations, the framing is done first, then the firebox is set in and the chimney assembled.
[ترجمه گوگل]مانند اکثر نصب‌ها، ابتدا قاب‌بندی انجام می‌شود، سپس جعبه آتش‌نشانی نصب می‌شود و دودکش مونتاژ می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما در بیشتر تاسیسات، کادربندی اول انجام می شود، سپس تنور نصب می شود و دودکش جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A far more efficient option is a fire which has a convector firebox to boost output.
[ترجمه گوگل]یک گزینه بسیار کارآمدتر، آتشی است که دارای یک جعبه کنوکتور برای افزایش خروجی است
[ترجمه ترگمان]یک گزینه بسیار کارآمدتر، آتشی است که اجاق القایی convector را تقویت می کند تا خروجی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smoking takes place in a smoke house which is linked by a pipe to a firebox.
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در یک خانه دود که توسط یک لوله به یک جعبه آتش متصل است انجام می شود
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در یک خانه سیگار رخ می دهد که با یک لوله به یک تنور متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So the problem of the corrosive pits in several locomotive boiler wall inside the firebox can be solved. It is practicable and takes good effect.
[ترجمه گوگل]بنابراین مشکل چاله های خورنده در چندین دیوار دیگ لکوموتیو در داخل فایرباکس قابل حل است عملی است و تاثیر خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشکل حفره های corrosive در چند دیواره دیگ بخار در داخل لوله firebox را می توان حل کرد این عملی است و تاثیر خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجمر (اسم)
censer, firebox, thurible

اتشدان (اسم)
hearth, firebox, warming pan

تخصصی

[عمران و معماری] اجاق - اتاق سوخت
[مهندسی گاز] آتشدان، مجمر

انگلیسی به انگلیسی

• furnace used to generate steam in a locomotive

پیشنهاد کاربران

بپرس