fire away


سوزاندن و کشتار

جمله های نمونه

1. The police fired away at the gunman.
[ترجمه گوگل]پلیس به سمت مرد مسلح تیراندازی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس به طرف مرد مسلح شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The troops were firing away at the advancing enemy.
[ترجمه گوگل]نیروها به سمت دشمن در حال پیشروی شلیک می کردند
[ترجمه ترگمان]سربازان هنگام پیشروی به سوی دشمن تیراندازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have fired away all our bullets.
[ترجمه میلاد] ما تمام گلوله هایمان را شلیک کرده ایم
|
[ترجمه گوگل]ما همه گلوله هایمان را شلیک کرده ایم
[ترجمه ترگمان] همه bullets رو اخراج کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm ready to start writing down what you're going to say——fire away!
[ترجمه Behnaz] من اماده ام برای نوشتن انچه داری میگی. . . آمادم بگو!
|
[ترجمه گوگل]من آماده ام تا شروع به نوشتن آنچه می خواهید بگویید --- آتش بزنید!
[ترجمه ترگمان]من آماده ام که شروع کنم به نوشتن چیزی که می خوای بگی - آتش بکش کنار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The soldiers fired away until the enemy yielded.
[ترجمه گوگل]سربازان تیراندازی کردند تا اینکه دشمن تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]سربازان تا زمانی که دشمن تسلیم شد، شلیک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All right, fire away with your questions.
[ترجمه پونه] بسیار خب، سوالاتتون رو شروع کنید
|
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، با سؤالات خود کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، با questions کنار بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Having fired away all his best points, the speaker had no argument left.
[ترجمه گوگل]سخنران پس از حذف بهترین نکات خود، بحثی باقی نمانده بود
[ترجمه ترگمان]پس از این که همه best را کنار زد، دیگر حرفی نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After that he still chased me, firing away with wellington boots, sugar bowls and other unlikely weapons.
[ترجمه گوگل]پس از آن او همچنان مرا تعقیب می کرد و با چکمه های ولینگتون، کاسه قند و سایر سلاح های بعید شلیک می کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن هنوز مرا تعقیب می کرد، با چکمه های wellington، کاسه شکر و دیگر سلاح های غیر محتمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They fired away with wild abandon, but luckily with little accuracy, and he was able to extricate himself.
[ترجمه گوگل]آنها با رها کردن وحشیانه شلیک کردند، اما خوشبختانه با دقت کمی، و او توانست خود را بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]آن ها با تبعید وحشیانه شلیک کردند، اما خوشبختانه با دقت کوچکی، و موفق شد که خود را از شر آن خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And here it is! Fire away !
[ترجمه گوگل]و اینجاست! آتش دور!
[ترجمه ترگمان]! و اینم از این! شلیک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were used during battles to draw missile fire away from high value assets.
[ترجمه گوگل]آنها در طول نبردها برای دور کردن شلیک موشک از دارایی های با ارزش بالا استفاده می شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در طول جنگ برای کشیدن آتش موشک از دارایی های با ارزش بالا مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pick a target and fire away!
[ترجمه گوگل]یک هدف را انتخاب کنید و شلیک کنید!
[ترجمه ترگمان]! یه هدف انتخاب کن و شلیک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fire away. ask me anything you like.
[ترجمه گوگل]آتش دور هرچی دوست داری از من بپرس
[ترجمه ترگمان] شلیک کن هر چی دوست داری بپرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I let them fire away. I taught them to ask still more ticklish questions.
[ترجمه گوگل]اجازه دادم که آتش بزنند من به آنها یاد دادم که سؤالات قلقلک بیشتری بپرسند
[ترجمه ترگمان]به آن ها اجازه خروج دادم به آن ها یاد دادم که باز هم از او سوال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• begin firing weapons; start talking; start

پیشنهاد کاربران

حرفتو بزن
fire away به جای tell me هم استفاده میشه
بهم بگو
بپرس
بپرسید
شلیک کردن
بزن بریم
در خدمتم، بفرمایید ( صحبت کنید یا بپرسید )
یالا، بحنب، زودباش
( UK also sack )
used to give someone permission to begin speaking, typically to ask questions
غیر رسمی
راحت باش، حرفت و بزن
So, if anybody has any questions, please fire away.
“I’m here to answer any questions you might have, so feel free to fire away!”
...
[مشاهده متن کامل]

“The journalist asked the politician if he was involved in the scandal, and the politician responded by saying ‘Go ahead, fire away. ’”
“I’m not sure if I can answer that question, but you can fire away and I’ll do my best to help you. ”

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fire-away
آماده ام بپرس - برای اعلام آمادگی به پاسخ پرسشهای کسی در حالت گفتار استفاده میشود
شروع کن حرف بزن

بپرس