finer


پالاینده، کارگرپالایشگاه

جمله های نمونه

1. a writer than whom there is none finer
نویسنده ای که خوبتر از او وجود ندارد

2. He tried to appeal to their finer feelings .
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به احساسات خوب آنها متوسل شود
[ترجمه ترگمان]سعی کرد به احساسات finer متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's a fine actor and an even finer dancer.
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر خوب و حتی یک رقصنده خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک بازیگر خوب و یک رقاص زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I don't understand the finer points of snooker but I enjoy watching it on TV.
[ترجمه سید مرتضی سید شبیب] من نکات ظریف اسنوکر را در نمیابم، اما از تماشای ان ( اسنوکر ) در تلوزیون لذت میبرم
|
[ترجمه گوگل]من نکات ظریف اسنوکر را درک نمی کنم اما از تماشای آن در تلویزیون لذت می برم
[ترجمه ترگمان]من نکات ظریف snooker را نمی فهمم، اما از تماشای تلویزیون لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Microfibre fabrics are three times finer than cotton.
[ترجمه گوگل]پارچه های میکروفیبر سه برابر ظریف تر از پنبه هستند
[ترجمه ترگمان]پارچه های microfibre سه برابر بهتر از پنبه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Read the manual to learn the program's finer points .
[ترجمه گوگل]برای یادگیری نکات دقیق برنامه راهنما را بخوانید
[ترجمه ترگمان]دفترچه راهنما را بخوانید تا نکات ظریف برنامه را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've never seen a finer wild animal.
[ترجمه گوگل]من هرگز حیوان وحشی زیباتری ندیده ام
[ترجمه ترگمان]تا به حال یک حیوان وحشی را ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We still have to iron out the finer details.
[ترجمه گوگل]ما هنوز باید جزئیات ریزتر را مشخص کنیم
[ترجمه ترگمان] هنوز باید جزئیات بهتر رو حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We stayed up discussing the finer points of Marxist theory.
[ترجمه گوگل]ما به بحث در مورد نکات ظریف تئوری مارکسیستی ادامه دادیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال بحث در مورد نکات ظریف نظریه مارکسیستی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I relied on an appeal to his finer feelings.
[ترجمه گوگل]من به توسل به احساسات خوب او تکیه کردم
[ترجمه ترگمان]با اتکا به احساسات finer به او اعتماد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some of the finer type-faces are corrupted by cheap, popular computer printers.
[ترجمه گوگل]برخی از تایپ های ظریف تر توسط چاپگرهای کامپیوتری ارزان و محبوب خراب می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از چهره های ظریف و ظریف، با چاپگرهای رایانه ای ارزان قیمت و ارزان فاسد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They would spend hours discussing the finer points of various cars.
[ترجمه گوگل]آنها ساعت ها در مورد نکات ظریف ماشین های مختلف بحث می کردند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها صرف بحث درباره نکات ظریف خودروهای مختلف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can hardly expect such finer feelings in a thief.
[ترجمه گوگل]به سختی می توان انتظار چنین احساسات ظریف تری را در یک دزد داشت
[ترجمه ترگمان]تو به زحمت ممکن است چنین احساساتی را در یک دزد داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It won't grind down any finer than this.
[ترجمه گوگل]ریزتر از این خرد نمی شود
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه بهتر از این نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Max has no appreciation of the finer things in life.
[ترجمه گوگل]مکس هیچ قدردانی از چیزهای خوب در زندگی ندارد
[ترجمه ترگمان]ماکس هیچ علاقه ای به چیزهای بهتری در زندگی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ظریفتر، ریز تر، نرم تر، خوب تر

پیشنهاد کاربران

بپرس