film star

/ˈfɪlm stɑːr//ˈfɪlm stɑːr/

جمله های نمونه

1. There was a flurry of activity as the film star appeared on the balcony.
[ترجمه گوگل]با ظاهر شدن ستاره سینما در بالکن، هجوم زیادی از فعالیت ها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ستاره فیلم روی بالکن ظاهر شد، جنب و جوشی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's got the looks of a film star now, but he was a real ugly duckling as a child.
[ترجمه گوگل]او اکنون ظاهر یک ستاره سینما را دارد، اما در کودکی یک جوجه اردک زشت واقعی بود
[ترجمه ترگمان]حالا ظاهر یک ستاره فیلم را دارد، اما او یک اردک زشت واقعی به عنوان یک بچه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crowds massed along the road where the film star would pass.
[ترجمه گوگل]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره فیلم از آنجا عبور می کرد جمع شدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره سینما از آن عبور می کرد، جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film star is blase about endless flattery now.
[ترجمه گوگل]ستاره سینما در حال حاضر از تملق بی پایان غمگین است
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم در حال حاضر در مورد تملق و تملق بی پایان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has an urge to become a film star.
[ترجمه گوگل]او میل دارد که یک ستاره سینما شود
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تبدیل شدن به یک ستاره فیلم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's more like a film star than a life-guard, really.
[ترجمه گوگل]او بیشتر شبیه یک ستاره سینما است تا یک نجات غریق، واقعا
[ترجمه ترگمان]او بیشتر شبیه یک ستاره فیلم است تا یک محافظ زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The film star held court in the hotel lobby.
[ترجمه گوگل]این ستاره سینما در لابی هتل دادگاه برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم را در لابی هتل نگهداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He passed his wife off as a famous film star.
[ترجمه گوگل]او از همسرش به عنوان یک ستاره مشهور سینما گذشت
[ترجمه ترگمان]او همسرش را به عنوان یک ستاره مشهور سینما ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That famous film star leads a bohemian life.
[ترجمه گوگل]آن ستاره مشهور سینما زندگی غیرمتعارفی دارد
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم مشهور، زندگی bohemian را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wherever the film star goes, there are crowds of people waiting to see her.
[ترجمه گوگل]ستاره سینما هر جا می رود، انبوهی از مردم منتظر دیدن او هستند
[ترجمه ترگمان]هر جا که ستاره فیلم می رود، جمعیتی از مردم منتظر دیدن او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The film star was overtaken with another trouble.
[ترجمه گوگل]ستاره سینما با دردسر دیگری پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]ستاره فیلم از یک مشکل دیگر پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The film star faced a barrage of criticism for his behaviour.
[ترجمه گوگل]این ستاره سینما به خاطر رفتارش با سیل انتقادات روبرو شد
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم به خاطر رفتار او با سیلی از انتقادات رو به رو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were enraptured to meet the great film star.
[ترجمه گوگل]آنها از ملاقات با ستاره بزرگ سینما مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن ستاره بزرگ فیلم خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film star has an incredible car in addition to a large house.
[ترجمه گوگل]این ستاره سینما علاوه بر یک خانه بزرگ، یک ماشین باورنکردنی نیز دارد
[ترجمه ترگمان]ستاره فیلم علاوه بر یک خانه بزرگ، یک ماشین باور نکردنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] ستاره فیلم

انگلیسی به انگلیسی

• movie star, person playing the lead role in a movie, popular movie actor or actress
a film star is a famous actor or actress who appears in films.

پیشنهاد کاربران

film star ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: ستارۀ سینما
تعریف: بازیگر مشهور فیلم های سینمایی|||متـ . ستارۀ فیلم، ستاره
ستاره فیلم
هنرپیشه سینما

بپرس