filing

/ˈfaɪlɪŋ//ˈfaɪlɪŋ/

معنی: بایگانی، براده، سوهان کاری، سیخ زنی
معانی دیگر: سوهان زنی، تراشه ی سوهان کاری، براده (معمولا جمع)، ضبط، سی  زنی

جمله های نمونه

1. she was filing her nails
او ناخن های خود را سوهان می زد.

2. Women tended to be relegated to typing and filing jobs.
[ترجمه گوگل]زنان تمایل داشتند به مشاغل تایپی و بایگانی تنزل داده شوند
[ترجمه ترگمان]زنان تمایل داشتند به تایپ کردن و پر کردن شغل کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He carefully locked away the records in a filing cabinet.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط سوابق را در کابینت بایگانی قفل کرد
[ترجمه ترگمان]او صفحه های بایگانی را با دقت قفل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I don't understand your filing system.
[ترجمه گوگل]من سیستم فایل شما را متوجه نمی شوم
[ترجمه ترگمان]من سیستم بایگانی شما رو نمی فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She told him she was filing for divorce.
[ترجمه مسعود] او بهش گفت داشت پرونده طلاق را پر مکرد
|
[ترجمه گوگل]او به او گفت که درخواست طلاق می دهد
[ترجمه ترگمان] بهش گفته که برای طلاق می خواد طلاق بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Filing papers at the office is a tedious job.
[ترجمه گوگل]تشکیل پرونده در دفتر کار خسته کننده ای است
[ترجمه ترگمان]چنتا پرونده داره تو دفتر کار می کنه شغل کسل کننده ای داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Manicurists are skilled at shaping and filing nails.
[ترجمه گوگل]مانیکوریست ها در فرم دادن و سوهان کشیدن ناخن مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]manicurists در شکل دادن و پر کردن ناخن ها مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He locked the confidential documents in his filing cabinet.
[ترجمه گوگل]او اسناد محرمانه را در کابینه خود قفل کرد
[ترجمه ترگمان]اسناد محرمانه را در کابینت filing قفل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We'll have to work out a proper filing system.
[ترجمه گوگل]ما باید یک سیستم بایگانی مناسب ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک سیستم بایگانی درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thief had disturbed the documents in her filing cabinet, but nothing had been taken.
[ترجمه گوگل]دزد اسناد موجود در بایگانی خود را به هم ریخته بود اما چیزی از آن گرفته نشده بود
[ترجمه ترگمان]دزد اسناد را در کابینت بایگانی کرده بود، اما چیزی دزدیده نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Past reports are kept in the filing cabinet in my office.
[ترجمه گوگل]گزارش های گذشته در کابینه بایگانی دفتر من نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]گزارش های پیشین در بایگانی بایگانی در دفتر من نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must get some method into our office filing.
[ترجمه گوگل]ما باید روشی را در پرونده اداری خود وارد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یه راهی برای بایگانی کردن به دفتر خودمون پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sears then countered by filing an antitrust lawsuit.
[ترجمه گوگل]سیرز سپس با طرح دعوای ضدتراست به مقابله پرداخت
[ترجمه ترگمان]سپس Sears با پر کردن یک دادخواست ضد تراست مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Along each wall stretched uniform green metal filing cabinets.
[ترجمه گوگل]در امتداد هر دیوار، کمدهای بایگانی فلزی سبز رنگ یکنواخت کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]در امتداد هر یک از دیوارها، اونیفورم سبز و سبز رنگی در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is weighing the possibility of filing criminal charges against the doctor.
[ترجمه گوگل]او در حال بررسی احتمال تشکیل پرونده کیفری علیه پزشک است
[ترجمه ترگمان]او در حال بررسی امکان پر کردن اتهامات جنایی علیه دکتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بایگانی (اسم)
record, archive, archives, filing

براده (اسم)
filing, swarf

سوهان کاری (اسم)
filing

سیخ زنی (اسم)
filing, pricking, jabbing, stabbing

انگلیسی به انگلیسی

• classifying, categorizing, putting in a file; submission (of documents, legal claims, etc.)

پیشنهاد کاربران

بایگانی
یک قطعه کوچک مانند فلز که با سوهان خراشیده شده است
Filing : پرونده سازی - پرونده
Feeling : احساس
Filling : پرسازی - پرشدن
Failing : شکست
همگی اسم هستن. ولی میتونن نقش فعل هم داشته باشند در یکسری جمله ها ( حال استمراری )
تشکیل پرونده
تکمیل اسناد
پرونده" پوشه "بایگانی
در حقوق به معنی پرونده
Plaintiff filing

بپرس