filament

/ˈfɪləmənt//ˈfɪləmənt/

معنی: تار، رشته، لیف
معانی دیگر: (برق - سیم پیچ درون لامپ) افروزه، نخ بسیار باریک، ریسمان مویین، موی نخ، موی سیم، لیفچه، مفتول نازک، مفتولچه، میله ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: filamentary (adj.)
(1) تعریف: a fine strand, as of thread, fiber, or wire.
مشابه: line, textile

(2) تعریف: a threadlike structure, as in the stamens of flowers, the gills of fish, and the appendages of some algae and fungi.

(3) تعریف: in an electrical device such as a light bulb, a fine wire that lights or heats up when current is passed through it.

جمله های نمونه

1. The working part of a filament lamp is a metal coil which glows white hot.
[ترجمه گوگل]قسمت کار یک لامپ رشته ای یک سیم پیچ فلزی است که به رنگ سفید گرم می درخشد
[ترجمه ترگمان]بخش کار یک لامپ رشته ای، یک سیم پیچ فلزی است که به شدت داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yank on one filament in the web, and the other filaments had to move, too.
[ترجمه گوگل]روی یک فیلامنت در وب تاب می‌خورد و رشته‌های دیگر نیز باید حرکت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]Yank روی یک رشته در وب، و رشته های دیگر نیز باید حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results The nuclear matrix - lamina - intermediate filament fine network remained after selective extraction.
[ترجمه گوگل]نتایج ماتریس هسته ای - لایه - شبکه ریز رشته میانی پس از استخراج انتخابی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]نتایج شبکه هسته ای - - lamina - network پس از استخراج انتخابی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then taking some foreign filament warper for reference, and incorporating our home conditions in China, the research of control system design for the filament warper is made.
[ترجمه گوگل]سپس با استفاده از تعدادی تار رشته خارجی به عنوان مرجع، و با ترکیب شرایط خانه ما در چین، تحقیق طراحی سیستم کنترل برای تار رشته ای انجام می شود
[ترجمه ترگمان]سپس استفاده از یک رشته خارجی برای مرجع، و گنجاندن شرایط خانه در چین، تحقیق طراحی سیستم کنترل برای رشته warper در چین ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Med-high boiling rate polyester filament was produced on FDY standard spinning machine with fiber grade PET chip made in China.
[ترجمه گوگل]فیلامنت پلی استر با سرعت جوش بالا در دستگاه ریسندگی استاندارد FDY با تراشه PET درجه فیبر ساخت چین تولید شد
[ترجمه ترگمان]رشته های پلی استر با نرخ جوش بالا در ماشین چرخان استاندارد FDY با چیپ ای تی PET ساخته شده در چین تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can see clearly that the filament in the bulb is broken.
[ترجمه گوگل]من به وضوح می بینم که رشته در لامپ شکسته است
[ترجمه ترگمان]من می توانم به روشنی ببینم که رشته درون حباب شکسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since the filament is coiled, the increase of the filament current will consequently induces a larger electromagnetic force between the coils. We calculate the electromagnetic force of in. . .
[ترجمه گوگل]از آنجایی که رشته سیم پیچ است، افزایش جریان فیلامنت در نتیجه نیروی الکترومغناطیسی بیشتری را بین سیم پیچ ها ایجاد می کند نیروی الکترومغناطیسی in را محاسبه می کنیم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که رشته مارپیچ است، افزایش جریان رشته باعث می شود که یک نیروی الکترومغناطیسی بزرگ تر بین سیم پیچ ها ایجاد شود ما نیروی الکترومغناطیسی را محاسبه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diamond film was coated by the hot filament chemical vapor deposition method.
[ترجمه گوگل]فیلم الماس با روش رسوب بخار شیمیایی فیلامنت داغ پوشش داده شد
[ترجمه ترگمان]فیلم الماس با استفاده از روش رسوب بخار مواد شیمیایی رشته گرم پوشانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The technology of producing denier PA 6 filament discussed. The details for process is parameters are given.
[ترجمه گوگل]فن آوری تولید رشته انکار PA 6 مورد بحث قرار گرفت جزئیات مربوط به پارامترهای فرآیند داده شده است
[ترجمه ترگمان]فن آوری تولید ۶ رشته PA مورد بحث قرار گرفت جزییات فرآیند پارامترهای فرآیند ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The filament winding using the new method was accurate and reliable in the string pattern.
[ترجمه گوگل]سیم پیچ رشته با استفاده از روش جدید در الگوی رشته دقیق و قابل اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]رشته ای که از روش جدید استفاده می کرد دقیق و قابل اعتماد در الگوی رشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Correlation is negative at the 0. 05 level with Filament size and Skein ratio.
[ترجمه گوگل]همبستگی در سطح 0 05 با اندازه رشته و نسبت اسکین منفی است
[ترجمه ترگمان]ارتباط در سطح ۰ منفی است ۵ سطح با اندازه filament و نسبت skein
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The thread in the corolla is the short filament of a degenerated stamen.
[ترجمه گوگل]نخ در تاج رشته کوتاه یک برچه دژنره شده است
[ترجمه ترگمان]رشته در the رشته کوتاه از پرچم برجسته پرچم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, because the filament resistance varies nonlinearly under the influence of temperature, the error of the calculating result is always great.
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنجایی که مقاومت رشته تحت تأثیر دما به طور غیرخطی تغییر می کند، خطای محاسبه نتیجه همیشه زیاد است
[ترجمه ترگمان]با این حال، چون مقاومت رشته با نفوذ دما تغییر می کند، خطای محاسبه نتیجه همیشه عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The snake makes it wriggle so that the apparently disembodied filament appears to be some kind of succulent worm.
[ترجمه گوگل]مار باعث می‌شود بچرخد به طوری که رشته ظاهراً بی‌جسم نوعی کرم آبدار به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]مار به این شکل پیچ وتاب می خورد و به نظر می رسد که رشته بدون شی نوعی کرم آبدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As soon as that happens, the spider stops spinning, turns round, pulls the filament tight and secures it on her side.
[ترجمه گوگل]به محض این که این اتفاق می افتد، عنکبوت از چرخش باز می ایستد، دور می گردد، رشته را محکم می کشد و آن را در کنار خود محکم می کند
[ترجمه ترگمان]به محض این که این اتفاق می افتد، عنکبوت به چرخش در می اید و turns را محکم می گیرد و محکم به طرف او می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تار (اسم)
chord, thread, fiber, filament, warp, web, sleave

رشته (اسم)
tract, connection, field, sequence, string, sphere, chain, branch, suite, system, series, line, rank, clue, strand, thread, fiber, filament, catena, tissue, ligature

لیف (اسم)
brush, fiber, filament, phloem, fibre

تخصصی

[شیمی] رشته
[سینما] فیلامان
[عمران و معماری] تار - رشته
[برق و الکترونیک] فیلامان، رشته - رشته ؛ فیلامان 1. پیچکی از سیم تنگستن که به عنوان عنصر نورانی / گرمایی در لامپهای التهابی عمل می کند و با عبور جریان از آن به گرمای سفید می رسد. 2. پیچکی از سیم تنگستن یا سایر موادمقاومت - بالا در لامپهای پرتو - کاتدی که با عبور جریان از آن به عنوان گرم کننده ی کاتد مجاور آن عمل می کند. گرما موجب برانگیختگی الکترونها از کاتد و تشکیل باریکه ی الکترونی می شود. در لامپهای گرما یونی اولیه خود فیلامان از ماد پر الکترون پوشیده می شد و به عنوان کاتد نیز عمل می کرد.
[زمین شناسی] فیلامان، میله ای ،رشته ،عضو نخ مانند. رشته انتهایی.
[نساجی] الیاف بلند - الیاف یکسره - فیلامنت - الیاف بسیار طویل طبیعی مثل ابریشم و مصنوعی مثل نایلون و ویسکوز و امثال آنها
[پلیمر] رشته، تار، لیف یکسره
[آب و خاک] باریکه جریان جریان باریک

انگلیسی به انگلیسی

• fiber, thin threadlike object; thin wire; thin conductor which heats up and emits light in response to an electrical current (in an incandescent light bulb); heating element of a vacuum tube
a filament is a very thin piece or thread of something.

پیشنهاد کاربران

filament \ ˈfi - lə - mənt \ noun
1. a thin wire ( usually tungsten ) that is heated white hot by the passage of an electric current
2. a single thread or a thin flexible threadlike fiber, object, process or part
...
[مشاهده متن کامل]

3. a threadlike structure ( as a chainlike series of cells )
4. the stalk of the pollen - producing male organ of a flower

🌺 اجزای مختلف گُل به انگلیسی:
💢 filament = میله
💢 anther = بساک
💢 stigma = کلاله
💢 style = خامه
💢 petal = گلبرگ
💢 ovary = تخمدان
💢 sepal = کاسبرگ
💢 receptacle = نهنج
💢 stamen = پرچم
💢 carpel = برچه
filament
filament ( فیزیک )
واژه مصوب: رشته 2
تعریف: سیم نازکی از تنگستن یا کربن یا مانند آنها که پس از گرم شدن به وسیلۀ جریان ‏الکتریسیته، نور تابش می کند
میله پرچم گل
گیاهشناسی
میله پرچم، میله های رونده بطور نامنظم منشعب متشکل از سلول های مستطیلی
خون شناسی یا هماتولوژی
در زیر میکروسکوپ نوری فیلامنت ریبوزمی به رنگ آبی پر رنگ مشاهده می شود BY: MEHDI. KHAJEH
filament
در هماتولوژی یا خون شناسی
به رشته ریبوزمی ( RNA ) موجوددر رتیکولوسیت های خون فیلامنت گویند
رتیکولوسیت یک مرحله قبل از تکامل گویچه قرمز است
در آزمایشگاه مقدار مشخص از نمونه خون بیمار را با مقدار مشخص محلول رنگ های حیاتی چون نیومتیلن بلویا یا کرزیل بلو
...
[مشاهده متن کامل]

در لوله آزمایش مخلوط می کنند بعد از پایان مرحله رنگ آمیزی، لام گسترش تهیه می کنند
زیر میکروسکوپ رشته filament ریبوزمی قابل مشاهده است BY: MEHDI. KHAJEH
دوست دارید لینک زیر را دنبال کنید
http://s11. picofile. com/file/8393230350/Reticulocyte، BY_MEHDI_KHAJEH. mp4. html

[ابزارهای نوری ]
رشته سیم پیچ ، سیم پیچ تابشی ، سیم پیچ فروزنده
[ابزارهای گرمایی]
سیم پیچ گرمایی ، سیم پیچ گرمایشی ، سیم پیچ گرم کننده

بپرس