fiendish

/ˈfiːnˌdɪʃ//ˈfiːndɪʃ/

معنی: شیطانی، دیوسان
معانی دیگر: اهریمنی، خبیث، بسیار مشکل، بسیار آزار دهنده، بسیار صعب، بسیار شاق، بسیار بد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fiendishly (adv.), fiendishness (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or like a fiend; diabolical or extremely cruel.
مشابه: diabolic, diabolical, inhuman, satanic

(2) تعریف: extremely difficult or troublesome; vexatious.

- a fiendish puzzle
[ترجمه گوگل] یک پازل شیطانی
[ترجمه ترگمان] معمایی شیطانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a fiendish punishment
مجازات بسیار شدید

2. the fiendish plot of murdering the father for his money
نقشه ی شیطانی کشتن پدر به خاطر ثروتش

3. This was a fiendish act of wickedness.
[ترجمه گوگل]این یک عمل شیطانی شیطانی بود
[ترجمه ترگمان]این کار شیطانی شیطانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If only she were as fiendish as her enemies say she is, Hillary Clinton might be enjoying all this.
[ترجمه گوگل]اگر او همانقدر شیطان بود که دشمنانش می گویند، هیلاری کلینتون ممکن بود از همه اینها لذت می برد
[ترجمه ترگمان]اگر فقط به همان اندازه که دشمنان او می گفتند شیطانی بود، هیلاری کلینتون از این همه لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whole thing was so oblique, so fiendish in its circumlocutions, that he did not want to accept it.
[ترجمه گوگل]همه چیز به قدری مورب، آنقدر در محاوراتش شیطانی بود که نمی خواست آن را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]همه چیز چنان بود که او نمی خواست آن را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm in a fiendish hurry.
[ترجمه گوگل]من عجله ای شیطانی دارم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Will Robin solve the fiendish crimes?
[ترجمه گوگل]آیا رابین جنایات شیطانی را حل خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]رابین \"جرائم شیطانی رو حل میکنه؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fiendish complexity of claiming the credits may be putting people off.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی شیطانی ادعای اعتبار ممکن است مردم را به تعویق بیندازد
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی شیطانی ادعا کردن اعتبار ممکن است مردم را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You want us to endorse some fiendish invention that will be the means of taking human life!
[ترجمه گوگل]شما از ما می خواهید که یک اختراع شیطانی را تأیید کنیم که وسیله ای برای گرفتن جان انسان خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]شما از ما می خواهید که یک اختراع شیطانی را تایید کنیم که این وسیله برای گرفتن زندگی انسان است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is little or no deterrent for these fiendish acts.
[ترجمه گوگل]بازدارندگی کمی برای این اعمال شیطانی وجود دارد یا اصلا وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مانعی برای این اعمال شیطانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike a Barbarian, however, a fiendish rage drake is not fatigued after raging.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخلاف یک بربر، یک دریک خشم شیطانی پس از خشم خسته نمی شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نر بر خلاف یک فرد دلسوز، از شدت خشم خسته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't be so fiendish . A fiendish person is never welcomed.
[ترجمه گوگل]اینقدر شیطون نباش از یک آدم شیطانی هرگز استقبال نمی شود
[ترجمه ترگمان]انقدر شیطانی نباش یه شخص شیطانی هیچوقت به کسی خوش آمد نمیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That sounds so simple, but the ambiguity is fiendish enough to keep the hounds confused.
[ترجمه گوگل]این خیلی ساده به نظر می رسد، اما ابهام آنقدر شیطانی است که سگ های شکاری را گیج نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]این خیلی ساده به نظر می رسد، اما ابهام آن قدر وحشتناک است که سگ های شکاری را گیج نگاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The savages took fiendish delight in torturing their prisoners.
[ترجمه گوگل]وحشی ها از شکنجه زندانیان خود لذتی شیطانی می بردند
[ترجمه ترگمان]وحشیان از شکنجه کردن اسیران خودداری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Heathcliff chuckled a fiendish laugh at the idea.
[ترجمه گوگل]هیثکلیف با این ایده خنده ای شیطانی کرد
[ترجمه ترگمان]هیت کلیف خنده ای شیطانی سر داد و به این فکر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیطانی (صفت)
sinister, demoniac, demoniacal, satanic, diabolical, fiendish, diabolic

دیوسان (صفت)
demoniac, demoniacal, fiendish

انگلیسی به انگلیسی

• demonic, devilish; wicked, malicious; tremendous (slang)
a fiendish person is very cruel.
a fiendish problem or task is very difficult; an informal use.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fiend / fiendishness
✅️ صفت ( adjective ) : fiendish
✅️ قید ( adverb ) : fiendishly
بی رحم

بپرس