fenced


قانون ـ فقه : محصور

جمله های نمونه

1. hills fenced in the farm
تپه ها مزرعه را احاطه می کردند.

2. minds fenced in by superstition
مغزهای احاطه شده توسط خرافات

3. she fenced her garden with barbed wire
او دور باغ خود را سیم خاردار کشید.

4. we were led through a fenced enclosure
ما را از جای نرده بندی شده ای عبور دادند.

5. We fenced in the garden to keep the sheep out.
[ترجمه گوگل]ما در باغ حصار کشیدیم تا گوسفندها بیرون نروند
[ترجمه ترگمان]با هم در باغ fenced تا گوسفندها را بیرون نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The yard was fenced in to keep out wolves.
[ترجمه گوگل]حیاط حصارکشی شده بود تا گرگ ها را نگیرند
[ترجمه ترگمان]حیاط برای نگهداری گرگ ها محصور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We fenced off the lake in case the children should fall in.
[ترجمه گوگل]ما دریاچه را حصار کشیدیم تا بچه ها در آن بیفتند
[ترجمه ترگمان]ما برای جلوگیری از سقوط بچه ها از دریاچه دور شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cattle were well fenced out.
[ترجمه گوگل]گاوها به خوبی حصارکشی شده بودند
[ترجمه ترگمان]گاوها محوطه را با حصار محصور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We fenced off the pool in case the children should fall in.
[ترجمه گوگل]ما استخر را حصار کشیدیم تا بچه ها در آن بیفتند
[ترجمه ترگمان]ما برای جلوگیری از سقوط بچه ها از استخر جلوگیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The farmer fenced his land with wire.
[ترجمه گوگل]کشاورز زمین خود را با سیم حصار کشید
[ترجمه ترگمان]کشاورز زمین خود را با سیم محصور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His land is fenced with barbed wire.
[ترجمه گوگل]زمین او با سیم خاردار حصار شده است
[ترجمه ترگمان]زمین او با سیم های خاردار محصور شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've been fenced in by rules and regulations for too long.
[ترجمه گوگل]ما برای مدت طولانی توسط قوانین و مقررات محصور شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما قوانین و مقررات زیادی را برای مدت زیادی محصور کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We were led to a fenced enclosure.
[ترجمه گوگل]ما را به یک محوطه حصارکشی هدایت کردند
[ترجمه ترگمان]به محوطه حصار دار برده شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I hate feeling fenced in by lack of money.
[ترجمه گوگل]من از احساس حصار به دلیل کمبود پول متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از این که با کمبود پول محصور شده باشم متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I feel a bit fenced in at work because my boss won't let me apply for promotion.
[ترجمه گوگل]من در محل کار خود را کمی حصار می کنم زیرا رئیسم به من اجازه نمی دهد برای ترفیع اقدام کنم
[ترجمه ترگمان]من در محل کار کمی حصار کشیده اند، چون رئیسم اجازه نمی دهد که برای تبلیغ درخواست استخدام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enclosed by a fence or other barrier; defended, protected

پیشنهاد کاربران

بپرس