feeler

/ˈfiːlər//ˈfiːlə/

معنی: دیده بان، احساس کننده، سخن استمزاجی
معانی دیگر: (شخص یا چیز) احساس کننده، سهش گر، سوهش گر، (جانور شناسی ـ به ویژه در حشرات) شاخک، (حرف یا عملی که برای فهمیدن عقیده یا گرایش دیگری به کار می رود) یاب گر، آزمون گر، محک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hint, suggestion, or question intended to cause another's thoughts or feelings to be revealed.

(2) تعریف: an organ of touch on certain animals, such as an insect's antenna.

جمله های نمونه

1. The letter was a feeler to see what his attitude might be.
[ترجمه گوگل]نامه احساسی بود تا ببینم نگرش او چه می‌تواند باشد
[ترجمه ترگمان]نامه از آن بود که ببیند طرز رفتار او چه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The letter was a feeler to see how he would look upon such a movement.
[ترجمه گوگل]نامه احساسی بود تا ببینم او چگونه به چنین حرکتی نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]نامه از آن بود که ببیند چه گونه به این حرکت نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had already put out feelers with local employers but they hadn't been interested.
[ترجمه گوگل]او قبلاً با کارفرمایان محلی همکاری کرده بود، اما آنها علاقه ای نداشتند
[ترجمه ترگمان]او قبلا با employers محلی کار کرده بود، اما آن ها علاقه ای به این کار نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll try to put out some feelers to gauge people's reactions to our proposal.
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد چند حسگر را برای سنجش واکنش مردم به پیشنهاد ما نشان دهم
[ترجمه ترگمان]من سعی خواهم کرد تا نظر خود را در مورد واکنش افراد به این پیشنهاد بررسی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When vacancies occur, the office puts out feelers to the universities.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جای خالی ایجاد می شود، دفتر حسگرهایی را به دانشگاه ها می فرستد
[ترجمه ترگمان]زمانی که جاه ای خالی رخ می دهند، این دفتر feelers را به دانشگاه ها معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government has put out some feelers to gauge people's reactions to the plan.
[ترجمه گوگل]دولت برای سنجش واکنش مردم نسبت به این طرح، برخی از حسگرها را به کار انداخته است
[ترجمه ترگمان]دولت برخی از feelers را برای اندازه گیری واکنش مردم به این برنامه مورد استفاده قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bismarck followed it up by putting out a feeler to Great Britain, but nothing came of it.
[ترجمه گوگل]بیسمارک با فرستادن یک حسگر به بریتانیای کبیر آن را دنبال کرد، اما چیزی از آن حاصل نشد
[ترجمه ترگمان]در پی آن، بیسمارک به دنبال آن، feeler را به بریتانیا معرفی کرد، ولی هیچ چیز از آن بیرون نیامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clive felt delicate feelers worming through his mind, draining his pain, his fear.
[ترجمه گوگل]کلایو احساس کرد احساسات ظریفی در ذهنش می چرخد ​​و درد و ترسش را تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]کلایو حس می کرد که feelers از ذهن او به حرکت در می آید و درد و ترس او را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hanoi, meanwhile, had sent out peace feelers.
[ترجمه گوگل]در همین حال، هانوی صلح‌جویان را فرستاده بود
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، Hanoi را برای صلح اعزام کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And dial gauge than feeler, its read a value accurate, but relatively difficult when the certain place of chassis is operated.
[ترجمه گوگل]و گیج شماره گیری نسبت به حسگر، مقدار آن را دقیق می خواند، اما زمانی که محل خاصی از شاسی کار می شود نسبتا دشوار است
[ترجمه ترگمان]و gauge از هر feeler، یک مقدار دقیق و دقیق را مطالعه می کند، اما زمانی که یک مکان خاص از شاسی کار می کند نسبتا دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The maximum deflection under full load was measured with a "feeler" gage, and found to be a mere 0. 0035 inch (0. 09 mm).
[ترجمه گوگل]حداکثر انحراف تحت بار کامل با یک گیج "احساس کننده" اندازه گیری شد و تنها 0 0035 اینچ (0 09 میلی متر) بود
[ترجمه ترگمان]حداکثر انحراف تحت بار کامل با یک \"feeler\" اندازه گیری شد و پیدا شد که تنها صفر است اینچ (۰)اینچ (۰ ۰۹ mm)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a feeler he added, " Probably had more interesting things to look at. "
[ترجمه گوگل]به عنوان یک احساس، او اضافه کرد: "احتمالا چیزهای جالب تری برای نگاه کردن داشت "
[ترجمه ترگمان]وی افزود: \" احتمالا چیزهای جالبی برای دیدن داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Take the clearance with a feeler.
[ترجمه گوگل]فاصله را با حسگر بگیرید
[ترجمه ترگمان]اختیارات رو با یه feeler بردار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The feeler material must be harder than the material that is checked ( hardened pins ).
[ترجمه گوگل]ماده حسگر باید سخت تر از ماده ای باشد که بررسی می شود (پین های سخت شده)
[ترجمه ترگمان]ماده feeler باید سخت تر از موادی باشد که چک می شوند (pins سفت شده)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیده بان (اسم)
scout, sentinel, feeler, look-out

احساس کننده (اسم)
feeler

سخن استمزاجی (اسم)
feeler

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing who feels or senses (especially by touch); (zoology) body organ used for touching or feeling (i.e. antennae, tentacle, etc.); hint, tentative proposal
an insect's feelers are the two thin stalks on its head which it touches and senses things with.
a feeler is also a suggestion that you make in a tentative way in order to find out what people's reactions will be before making a decision or putting a plan into action.

پیشنهاد کاربران

فیلر ( یک نوع ابزار اندازه گیری )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : feel
✅️ اسم ( noun ) : feel / feeling / feeler
✅️ صفت ( adjective ) : feeling
✅️ قید ( adverb ) : feelingly
✔️حرف یا عملی که برای فهمیدن عقیده یا گرایش دیگری به کار می رود
a feeler is a suggestion that you make in a✔️ tentative way in order to find out what people's reactions will be before making a decision or putting a plan into action
...
[مشاهده متن کامل]

💎put out feelers💎
to make informal suggestions as a way of testing other people's opinions on something before any decisions are made
Cambridge Dictionary@
اصطلاح، با معادل فارسی:
*زیر زبون کسی را کشیدن*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

احساساتی، کسی که احساساتی تصمیم میگیرد
شاخکی که روی حشرات وجود داره
1 ) احساس کننده ، سهش گر، سوهش گر ( برای شخص/چیزی )
2 ) شاخک ( جانور شناسی، به ویژه در حشرات )
3 ) یاب گر، آزمون گر، محک ( حرف یا عملی برای فهمیدن یا گرایش دیگری به کار می رود )
Put out feelers
برای فهمیدن نظر یا گرایش دیگران اقدام به عمل آوردن
به معنای شاخک در حشرات هست
سخنی که برای محک عکس العمل طرف مقابل ایراد می شود
Hitler put out feelers to Moscow

some butterflies find their mate with thier feeler
شاخک حشره
به معنی شاخک یا حسگری که بر روی سر حشرات وجود دارد
Tentacle
به معنی شاخک یا حسگر موجود بر روی سر حشراتی چون سوسک و. . .
حسگر

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس