feathery

/ˈfeðəri//ˈfeðəri/

معنی: پر مانند، پوشیده ازپر، شبیه بهپر
معانی دیگر: پرپوش، پرین، پرسان، نرم، لطیف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: suggestive of feathers, as in lightness of appearance, touch, sound, or the like.

(2) تعریف: covered or attired in or as in feathers; feathered.

جمله های نمونه

1. feathery creatures that moved under the bushes
جانداران پوشیده از پر که زیر بوته ها می جنبیدند

2. a feathery bed
تختخواب نرم و راحت

3. some dinasaurs had feathery wings
برخی دایناسورها بال های پوشیده از پر داشتند.

4. The foliage was soft and feathery.
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ نرم و پر بود
[ترجمه ترگمان]برگ ها نرم و سبک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dark eyes under feathery black brows.
[ترجمه گوگل]چشم های تیره زیر ابروهای سیاه پردار
[ترجمه ترگمان]چشمان سیاه زیر ابروهای سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Underwater, the leaves are thin and feathery. Above the surface they are more like ordinary leaves.
[ترجمه گوگل]در زیر آب، برگها نازک و پر هستند در بالای سطح آنها بیشتر شبیه برگ های معمولی هستند
[ترجمه ترگمان]زیر آب، برگ ها نازک و پر مانند هستند در بالای سطح، آن ها بیشتر شبیه به برگ های معمولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The soles of her feet were feathery soft.
[ترجمه گوگل]کف پاهایش نرم بود
[ترجمه ترگمان]کف پاهایش نرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the feathery shoots appear, they will grow up around the carrot top to make a pretty hanging basket.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شاخه های پر ظاهر می شوند، در اطراف بالای هویج رشد می کنند تا یک سبد آویزان زیبا بسازند
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به ظاهر شدن می کند، آن ها در اطراف the بزرگ می شوند تا یک سبد اویزان دار درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For some children, a light, feathery touch feels like some one rubbing sandpaper over sunburned skin.
[ترجمه گوگل]برای برخی از کودکان، لمس سبک و پر مانند مالیدن کاغذ سنباده روی پوست آفتاب سوخته است
[ترجمه ترگمان]برای برخی از بچه ها، یک لمس پر مانند مانند کسی است که کاغذ سنباده را بر روی پوست آفتاب سوخته اش مالش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The young feathery, blue/green foliage glistens after rain and when covered with morning dew.
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ های جوان پردار و آبی/سبز پس از باران و هنگامی که با شبنم صبحگاهی پوشانده می شود می درخشد
[ترجمه ترگمان]برگ های جوان، برگ های سبز \/ سبز، بعد از باران و هنگامی که شبنم صبحگاهی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now Artemis heard something, something feathery shaking itself, and then clucking, in a low, solemn cluck.
[ترجمه گوگل]حالا آرتمیس چیزی شنید، چیزی پر مانند که خودش را تکان می داد، و سپس با صدایی کم و سخاوتمندانه به صدا در می آمد
[ترجمه ترگمان]حالا ارتمیس یک چیزی شنید، یک چیز پر سبک خودش را تکان داد و در حالی که سرش را بلند کرده بود، قد قد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You've evolved from a "feathery" (stuffed with feathers) to a "gutty" made from latex of the Palaquium genus to today's standard 62 ounces, 68' diameter ball of rubber or synthetic material.
[ترجمه گوگل]شما از یک "پردار" (پر شده با پر) به یک "گوتی" ساخته شده از لاتکس از جنس Palaquium به توپ استاندارد امروزی با قطر 62 اونس از لاستیک یا مواد مصنوعی تبدیل شده اید
[ترجمه ترگمان]شما از یک \"پر پر\" (پر شده با پره ای)به یک \"gutty\" که از جنس فلز Palaquium تا استاندارد امروزی ۶۲ اونس، ۶۸ کیلو متر قطر یا مواد مصنوعی ساخته شده است، تکامل یافته اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The feathery, fernlike patterns form as the crystal growth follows minute imperfections on the glass surface, such as scratches, soap streaks, dust, etc. which act as condensation sites.
[ترجمه گوگل]الگوهای پر مانند سرخس زمانی که رشد کریستال به دنبال عیوب کوچک روی سطح شیشه ایجاد می شود، مانند خراش، رگه های صابون، گرد و غبار و غیره که به عنوان محل تراکم عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]الگوهای پر مانندی مانند رشد بلور، imperfections دقیقه ای روی سطح شیشه ای مانند خراش، نوارهای صابون، گرد و غبار و غیره را شکل می دهند که به عنوان مکان های متراکم عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was a heap of old feathery wood - ashes on the hearth.
[ترجمه گوگل]تپه ای از چوب های پر قدیمی - خاکستر روی اجاق وجود داشت
[ترجمه ترگمان]روی اجاق یک کپه خاکستر پر از چوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر مانند (صفت)
fluffy, feathery

پوشیده ازپر (صفت)
feathery

شبیه به پر (صفت)
feathery

انگلیسی به انگلیسی

• light, soft, airy; covered in feathers, feathered
something that is feathery reminds you of feathers, usually because of its softness or shape.

پیشنهاد کاربران

بپرس