fasciculation

جمله های نمونه

1. Results: Amyotrophy, fasciculation, sensory loss and MRI have significant difference between CSM and ALS.
[ترجمه گوگل]يافته ها: آميوتروفي، فاسيكولاسيون، از دست دادن حسي و MRI تفاوت معني داري بين CSM و ALS دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج: Amyotrophy، fasciculation، تلفات حسی و MRI تفاوت معنی داری بین CSM و ALS دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bruxism is a disorder characterized by grinding and clenching of the teeth, companied with fasciculation of masticatory muscles in nonfunctional status.
[ترجمه گوگل]دندان قروچه نوعی اختلال است که با ساییدن و فشردن دندان ها همراه با فاسیکولاسیون ماهیچه های جونده در وضعیت غیرعملکردی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Bruxism یک اختلال است که با کوبیدن و گره کردن دندان مشخص می شود و با انقباض ماهیچه های masticatory در وضعیت nonfunctional کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cradle is made from biological degradation material and has fasciculation and micro filament structure. The outside is coated by film. Thus, it forms tubular cradle.
[ترجمه گوگل]گهواره از مواد تخریب بیولوژیکی ساخته شده است و دارای ساختار فیلامنتی و ریز است قسمت بیرونی با فیلم پوشیده شده است بنابراین، گهواره لوله ای شکل می دهد
[ترجمه ترگمان]گهواره از مواد تخریب بیولوژیکی ساخته شده است و ساختار رشته میکرو و micro دارد بیرون با فیلم پوشانده شده است در نتیجه آن گهواره لوله ای را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Does not have other nervous system masculine bodies to draft, simultaneously the electroencephalogram is normal, on the myoelectrograph demonstrated the muscle fiber trembles and fasciculation wave.
[ترجمه گوگل]آیا دیگر سیستم عصبی بدن مردانه برای پیش نویس ندارد، همزمان الکتروانسفالوگرام طبیعی است، بر روی میوالکتروگراف فیبر عضلانی می لرزد و موج فاسیکلاسیون را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ سیستم عصبی دیگری برای تهیه پیش نویس وجود ندارد، به طور همزمان electroencephalogram طبیعی است، در the، فیبر ماهیچه ای و موج fasciculation را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its characteristic manifestation is myasthenia of limited distal of limb, finger and wrist accompanied with distal amyotrophy, cold anaesthesia and fasciculation when finger or wrist extending.
[ترجمه گوگل]تظاهرات مشخصه آن، میاستنی محدود دیستال اندام، انگشت و مچ دست همراه با آمیوتروفی دیستال، بیهوشی سرد و فاسیکلاسیون در هنگام باز شدن انگشت یا مچ است
[ترجمه ترگمان]شکل مشخصه آن myasthenia از دور محدود عضو، انگشت و مچ همراه با amyotrophy دوربرد، anaesthesia سرد و fasciculation است که در هنگام گسترش انگشت یا مچ دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The increase in intragastric pressure is assumed to be due to fasciculation of the abdominal skeletal muscles.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که افزایش فشار داخل معده به دلیل فاسیکولاسیون عضلات اسکلتی شکم باشد
[ترجمه ترگمان]افزایش فشار intragastric به دلیل انقباض ماهیچه های اسکلتی شکمی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bundling, packaging, binding together

پیشنهاد کاربران

fasciculation ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ماهیچه لرزه
تعریف: انقباض ضعیف و موضعی و غیرارادی ماهیچه ها که از روی پوست قابل دیدن است و ناشی از فعالیت خودبه خودی دسته ای از تارهای ماهیچه ای است
حرکات پرش و لرز در عضله
حرکات ظریف کرمی شکل خودبه خودی
حرکت تند وناگهانی وغیر ارادی رشته های عضلانی
ماهیچه لرزه

بپرس