fancier

/ˈfænsiər//ˈfænsɪə/

معنی: خیال اندیش، خیال باف، خیال پرور، خیال پرست، خیال باز
معانی دیگر: مشتاق به، ـ باز، ـ پرور، ـ دوست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a devotee of some thing or pursuit.
مشابه: fan

- a fancier of rare books
[ترجمه گوگل] علاقه مند به کتاب های کمیاب
[ترجمه ترگمان] از کتاب های نادری که به چشم می خورد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who breeds a plant or animal to improve its genetic makeup.

- an orchid fancier
[ترجمه گوگل] یک ارکیده دوست
[ترجمه ترگمان] صاحب خیالی ارکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a dog fancier
سگ دوست

2. Girls may be given fancier names because this fits in with a traditionally feminine image.
[ترجمه گوگل]ممکن است نام‌های جذاب‌تری به دختران داده شود، زیرا با یک تصویر سنتی زنانه مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]ممکن است دختران نام خود را به خاطر این که با یک تصویر زنانه سنتی متناسب است، به آن ها داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fancier something looked, the better he thought it tasted.
[ترجمه گوگل]هر چه چیزی شیک تر به نظر می رسید، فکر می کرد طعم آن بهتر است
[ترجمه ترگمان]خیال می کرد که بهتر است آن را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In his fourteen years as a fancier he has converted a hobby into something of a triumphant campaign.
[ترجمه گوگل]در چهارده سالی که به عنوان یک علاقه مند به کار مشغول بود، او یک سرگرمی را به چیزی شبیه به یک کمپین پیروزمندانه تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]در چهارده سال او به عنوان یک fancier، سرگرمی را به چیزی از یک مبارزه پیروزمندانه تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Three blocks south, fancier houses in the 700 block of Commercial Street were shuttered once and for all.
[ترجمه گوگل]سه بلوک در جنوب، خانه های شیک در بلوک 700 خیابان تجاری یک بار برای همیشه بسته شدند
[ترجمه ترگمان]سه بلوک جنوب، خانه های fancier در ۷۰۰ بلوک خیابان بازرگانی یک بار و برای همیشه مسدود شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can do fancier things later on, after you've learned the basics.
[ترجمه گوگل]بعداً، بعد از اینکه اصول اولیه را یاد گرفتید، می توانید کارهای جذاب تری انجام دهید
[ترجمه ترگمان]بعد از این که اصول اولیه را یاد گرفتید می توانید کاره ای خود را بعدا انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Robert is a pigeon fancier and a member of the Johnstone Social Flying Club.
[ترجمه گوگل]رابرت یک کبوترباز و عضو باشگاه پرواز اجتماعی جانستون است
[ترجمه ترگمان]روبرت صاحب کبوترها و یکی از اعضای باشگاه پرواز اجتماعی جانستون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bare-bones "speedster" convertibles cost more now, but fancier, more common cabriolets could catch up.
[ترجمه گوگل]کانورتیبل‌های «سریع‌تر» بدون استخوان اکنون قیمت بیشتری دارند، اما کابریولت‌های معمولی‌تر و شیک‌تر می‌توانند به عقب برسند
[ترجمه ترگمان]قیمت استخوان برهنه \"speedster\" اکنون بیشتر است، اما fancier، cabriolets معمول تر می توانند به آن برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rear ends of these new cars are fancier than the grillwork in front.
[ترجمه گوگل]انتهای عقب این خودروهای جدید زیباتر از کوره جلویی است
[ترجمه ترگمان]انتهای عقبی این ماشین های جدید fancier از the در جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sure, a bigger house and a fancier car might briefly put a smile on your face.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، یک خانه بزرگتر و یک ماشین شیک تر ممکن است برای مدت کوتاهی لبخندی بر لبان شما بیاورد
[ترجمه ترگمان]البته، یه خونه بزرگ تر و یه ماشین خیالی ممکنه یه لبخند به صورتت بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. MARY BETH: It's too plain. Do you have fancier?
[ترجمه گوگل]مری بث: خیلی ساده است فانتزی داری؟
[ترجمه ترگمان]این خیلی واضح است تو خیال داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another wine fancier was Jefferson's political rival Aaron Burr, who maintained New York's most impressive cellar.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از علاقه مندان به شراب، رقیب سیاسی جفرسون، آرون بور، بود که چشمگیرترین انبار نیویورک را نگهداری می کرد
[ترجمه ترگمان]fancier، رقیب سیاسی جفرسون، آرون Burr بود که most سرداب نیویورک را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As an audio fancier, he has the experience of working in a recording studio.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مجری صدا، تجربه کار در استودیو ضبط را دارد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک fancier صوتی، تجربه کار در یک استودیوی ضبط را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They became fancier as the pike and tuck positions began to dominate, making somersaults possible.
[ترجمه گوگل]زمانی که پوزیشن‌های پایک و تاک تسلط یافتند، آن‌ها جذاب‌تر شدند و طناب‌سواری را ممکن کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به اندازه نیزه و جایگاه خود برتر شدند و معلق زدن زنان شروع به سلطه بر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیال اندیش (اسم)
fancier, daydreamer

خیال باف (اسم)
castle builder, schemer, fancier, illusionist, daydreamer, fantast, projector, john-a-dreamer

خیال پرور (اسم)
poet, fancier, daydreamer, romantic, utopian, romanticist

خیال پرست (اسم)
poet, fancier, daydreamer, romantic, utopian, romanticist

خیال باز (اسم)
fancier

انگلیسی به انگلیسی

• one with a special interest in something, enthusiast; one who breeds animals or plants
an animal or plant fancier is a person who breeds animals or plants of a particular type or who is very interested in them.
fancier is the comparative form of fancy.
see also fancy.

پیشنهاد کاربران

بپرس