familiarize

/fəˈmɪljəˌraɪz//fəˈmɪlɪəraɪz/

معنی: خو دادن، اشنا کردن، عادت دادن، اشنا ساختن، خودمانی کردن
معانی دیگر: شناساندن، معروف کردن، آشنا کردن، آموزاندن، معلوم کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: familiarizes, familiarizing, familiarized
مشتقات: familiarization (n.), familiarizer (n.)
• : تعریف: to make (someone) familiar with or knowledgeable about something.
مشابه: acquaint, condition, orient

- I familiarized him with my plans.
[ترجمه گوگل] من او را با برنامه هایم آشنا کردم
[ترجمه ترگمان] من اون رو با نقشه های خودم آشنا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. you must first familiarize yourself with the new job
اول باید به این شغل جدید آشنا بشوید.

2. The goal of the experiment was to familiarize the people with the new laws.
[ترجمه گوگل]هدف از این آزمایش آشنایی مردم با قوانین جدید بود
[ترجمه ترگمان]هدف از این آزمایش آشنا کردن مردم با قوانین جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll need time to familiarize yourself with our office procedures.
[ترجمه گوگل]برای آشنایی با مراحل اداری ما به زمان نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به زمان احتیاج خواهید داشت که خودتان را با روش های ما آشنا شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Employees must familiarize themselves with the health and safety manual.
[ترجمه گوگل]کارمندان باید با کتابچه راهنمای ایمنی و بهداشت آشنا شوند
[ترجمه ترگمان]کارکنان باید خود را با دستورالعمل سلامت و ایمنی آشنا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aim of the course was to familiarize students with the uses of the Internet.
[ترجمه گوگل]هدف از این دوره آشنایی دانشجویان با کاربردهای اینترنت بود
[ترجمه ترگمان]هدف این دوره آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از اینترنت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To familiarize pupils with the creation and use of a database.
[ترجمه گوگل]آشنایی دانش آموزان با ایجاد و استفاده از پایگاه داده
[ترجمه ترگمان]آشنایی با دانش آموزان با ایجاد و استفاده از یک پایگاه داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I encourage you to familiarize yourself with the options for leave to which you may be entitled.
[ترجمه گوگل]من شما را تشویق می کنم که خود را با گزینه های مرخصی که ممکن است مستحق آن باشید آشنا کنید
[ترجمه ترگمان]من شما را تشویق می کنم که با گزینه هایی که ممکن است استحقاق آن را داشته باشید آشنا شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To familiarize pupils with the skills of planning and organizing information.
[ترجمه گوگل]آشنایی دانش آموزان با مهارت های برنامه ریزی و سازماندهی اطلاعات
[ترجمه ترگمان]آشنایی با دانش آموزان با مهارت های برنامه ریزی و سازمان دهی اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jules, you can accompany Alice and familiarize yourself with London.
[ترجمه گوگل]جولز، شما می توانید آلیس را همراهی کنید و با لندن آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]جولز، تو می توانی با آلیس همراه بشوی و خودت را با لندن آشنا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Also, keeping band accounts is useful to familiarize you with the practicalities of money coming in and going out.
[ترجمه گوگل]همچنین، نگه داشتن حساب‌های گروهی برای آشنایی شما با جنبه‌های عملی ورود و خروج پول مفید است
[ترجمه ترگمان]هم چنین نگهداری حساب ها برای آشنا کردن شما با وضعیت عملی پول که وارد و خارج می شوند، مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Familiarize yourself with the table of contents, summaries, bolded text and sidebars.
[ترجمه گوگل]با فهرست مطالب، خلاصه ها، متن پررنگ و ستون های فرعی آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]خودتان را با میز محتوی، خلاصه، متن و متن باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Familiarize yourself with Facebook's privacy settings.
[ترجمه گوگل]با تنظیمات حریم خصوصی فیس بوک آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]خودتان را با تنظیمات حریم خصوصی Facebook عضو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Familiarize yourself with the new equipment before attempt to use it.
[ترجمه گوگل]قبل از اقدام به استفاده از تجهیزات جدید، با آن آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]پیش از تلاش برای استفاده از آن، خود را با تجهیزات جدید پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You'll need time to familiarize yourself with our procedures.
[ترجمه گوگل]برای آشنایی با روش های ما به زمان نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به زمان احتیاج خواهید داشت که خودتان را با روش های ما آشنا شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خو دادن (فعل)
addict, habituate, acclimatize, cultivate a habit, familiarize, wont

اشنا کردن (فعل)
accustom, familiarize, induct, acquaint, affiliate, introduce

عادت دادن (فعل)
habituate, accustom, familiarize, inure

اشنا ساختن (فعل)
familiarize

خودمانی کردن (فعل)
familiarize

انگلیسی به انگلیسی

• cause to be acquainted, accustom; make familiar; make something well known, publicize (also familiarise)
if you familiarize yourself with something, or if someone familiarizes you with it, you learn all about it and get to know it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : familiarize
✅️ اسم ( noun ) : family / familiarity / familiarization
✅️ صفت ( adjective ) : familiar / familial / family
✅️ قید ( adverb ) : familiarly
آشنا کردن/شدن - شناساندن
مثال :
Please familiarize yourself with Reddit's Content Policy, especially our policy against vote manipulation, to make sure you understand the rules for participating on Reddit.
Cambridge
To learn about something
آشنا شدن با چیزی یا خود رو با چیزی آشنا کردن
. Teachers needed to familiarize themselves with the new software
معلمان باید خود را با نرم افزار های جدید آشنا کنند.
@لَنگویچ

بپرس