falling off


کاهش، نقصان، نکس، زوال

جمله های نمونه

1. They were mocking him because he kept falling off his bike.
[ترجمه گوگل]آنها او را مسخره می کردند زیرا مدام از دوچرخه اش می افتاد
[ترجمه ترگمان]آن ها او را مسخره می کردند چون از دوچرخه اش پیاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Orders have been falling off lately;we must advertise more.
[ترجمه گوگل]اخیراً سفارشات کاهش یافته است؛ ما باید بیشتر تبلیغ کنیم
[ترجمه ترگمان]این اواخر فرمان صادر شده است و ما باید بیشتر تبلیغ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was covered with bruises after falling off his bicycle.
[ترجمه گوگل]او پس از سقوط از دوچرخه اش با کبودی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از افتادن دوچرخه، بدنش از کبودی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have nightmares about falling off a cliff.
[ترجمه گوگل]من کابوس های سقوط از یک صخره را می بینم
[ترجمه ترگمان]من در مورد افتادن از یه صخره کابوس می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The door handle keeps falling off.
[ترجمه گوگل]دستگیره در مدام می افتد
[ترجمه ترگمان] دستگیره در داره از بین می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sales have been falling off recently.
[ترجمه گوگل]فروش اخیراً کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]فروش اخیرا کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fooling him was as easy as falling off a log.
[ترجمه گوگل]گول زدن او به آسانی افتادن از چوب بود
[ترجمه ترگمان]کشتن اون به همون اندازه که از کنده درخت افتاده بود راحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His horse is falling off its hey.
[ترجمه گوگل]اسبش دارد از روی هی می افتد
[ترجمه ترگمان]اسبش داره سقوط میکنه هی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm worried because bits keep falling off my car.
[ترجمه گوگل]من نگران هستم زیرا ذراتی از ماشینم می ریزند
[ترجمه ترگمان]من نگران این هستم که bits از ماشین من دور نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He took care to keep the cattle from falling off.
[ترجمه گوگل]او مراقب بود که گاوها نیفتند
[ترجمه ترگمان] اون مراقبت بود که گله رو از هم جدا نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He hurt himself falling off a ladder .
[ترجمه گوگل]با افتادن از نردبان به خودش آسیب زد
[ترجمه ترگمان]اون به خودش صدمه زد که از نردبان افتاده پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The siding was falling off, and the roof was caved in.
[ترجمه گوگل]سایدینگ در حال سقوط بود و سقف فرورفته بود
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف از هم جدا می شدند و سقف هم سوراخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dead skin cells are continuously falling off and contribute to the dust in our houses.
[ترجمه گوگل]سلول های مرده پوست به طور مداوم در حال ریزش هستند و به گرد و غبار خانه های ما کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های مرده به طور مداوم در حال افتادن هستند و به گرد و غبار در خانه های ما کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The roof leaked, and the front porch was falling off.
[ترجمه گوگل]سقف چکه کرد و ایوان جلو در حال سقوط بود
[ترجمه ترگمان]سقف درز کرده بود و ایوان جلو افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The door is falling off its hinges; a sheet of plastic makes a lame attempt to keep out the wind.
[ترجمه گوگل]در از لولاهایش می افتد یک ورقه پلاستیکی تلاش می کند تا از وزش باد جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]در باز می شود و در باز می شود؛ یک ورقه پلاستیکی تلاش می کند که باد را از خود دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if there is a falling-off in something, it decreases.

پیشنهاد کاربران

بپرس