fallaciously


بطورفریبنده، بطورسفسطه امیز

انگلیسی به انگلیسی

• in a false manner; in a deceptive manner; in a disappointing manner

پیشنهاد کاربران

بطور فریبنده، بطور مغالطه امیز. بطور گمراه کننده
مثال:
مثال:
But those who are faithless dispute fallaciously to refute thereby the truth,
اما کافران بطور گمراه کننده ای برای انکار کردن حقیقت بحث و جدل می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

�وَیُجَادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ�

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fallacy
✅️ صفت ( adjective ) : fallacious
✅️ قید ( adverb ) : fallaciously
fallaciously ( adv ) = به طور کذب، به طور گمراه کننده، به طور بی اساس، به طور اشتباه، به طور نادرست، به طور فریب آمیز، با نیرنگ، به صورت غیر منطقی، به طور نامعقول، به طور غیر موجه، جاهلانه، ابلهانه، {به طور بد، به طور فاجعه بار، به طور غیر استاندارد ( برای کیفیت یا ویژگی ) }، به طور ساختگی، به طور جعلی
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - Things have been promised to us fallaciously.
چیزهایی به طور بی اساس به ما وعده داده شده اند.
2 - It is a coalition fallaciously claiming to represent the working class.
این ائتلافی است که به صورت کذب ادعا می کند نماینده طبقه کارگر است.
3 - He often ended by affirming fallaciously that what he’d said was quite easy to understand.
او غالباً با تأیید گمراه کننده می فهماند که درک مطالب وی بسیار آسان بود.
4 - We wanted to refute some of the charges being made fallaciously against the president.
ما می خواستیم برخی از اتهاماتی که به طور کذب علیه رئیس جمهور مطرح شده است را رد کنیم.

بپرس