fall under


1- تحت تاثیر (چیزی یا کسی) قرار گرفتن 2- تحت عنوان چیزی ذکر شدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to be the concern of.

(2) تعریف: to be classed as or included in.

جمله های نمونه

1. Left of reach unfortunately, fall under our memories.
[ترجمه گوگل]چپ از دسترس متاسفانه، در زیر خاطرات ما
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، متاسفانه، در خاطرات ما فرو می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meat and poultry production fall under the control of the Agriculture Department.
[ترجمه گوگل]تولید گوشت و مرغ تحت کنترل وزارت کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]گوشت و تولید مرغ تحت کنترل وزارت کشاورزی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chances of surviving a fall under a train are almost nil.
[ترجمه گوگل]شانس زنده ماندن از سقوط زیر قطار تقریباً صفر است
[ترجمه ترگمان]شانس زنده ماندن در زیر یک قطار تقریبا صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What heading do these items fall under?
[ترجمه فاطمه] این موارد ذیل چه عنوانی قرار می گیرند؟
|
[ترجمه گوگل]این موارد تحت چه عنوانی قرار می گیرند؟
[ترجمه ترگمان]این موارد به چه سمتی خواهند رفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The village you speak of does not fall under my jurisdiction.
[ترجمه گوگل]روستایی که شما از آن صحبت می کنید تحت صلاحیت من نیست
[ترجمه ترگمان]دهکده ای که شما درباره اش صحبت می کنید در حوزه اختیارات من قرار نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These items should fall under this head.
[ترجمه گوگل]این موارد باید زیر این سر قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]این موارد باید زیر این سر انجام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Which category does this item fall under?
[ترجمه گوگل]این مورد در کدام دسته قرار می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]این مورد در چه رده قرار می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her earlier books would fall under the heading of historical fiction.
[ترجمه گوگل]کتاب های قبلی او تحت عنوان داستان های تاریخی قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]کتاب های پیشین او تحت عنوان داستان تاریخی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Manufacturers are also quick to repackage wares that fall under suspicion.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان نیز سریعاً کالاهایی را که مشکوک هستند دوباره بسته بندی می کنند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان همچنین سریع کالاهای repackage را که مورد سو ظن قرار می گیرند، به فروش می رسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These perspectives fall under two main headings - the formal and the informal approaches to organisations.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه ها تحت دو عنوان اصلی قرار می گیرند - رویکرد رسمی و غیر رسمی به سازمان ها
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه ها تحت دو عنوان اصلی قرار می گیرند - به طور رسمی و غیر رسمی به سازمان ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All of the above - mentioned products fall under the category of Petroleum Distillates.
[ترجمه گوگل]کلیه محصولات ذکر شده در بالا در دسته عرقیات نفتی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]همه محصولات ذکر شده در بالا تحت دسته of نفت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These goods fall under the class marked Al.
[ترجمه گوگل]این کالاها در کلاسی قرار می گیرند که با علامت Al
[ترجمه ترگمان]این کالاها در زیر گروه marked قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These maternal personality traits fall under a collective name of high negative affectivity ( negative emotions ).
[ترجمه گوگل]این ویژگی های شخصیتی مادری تحت نام جمعی عاطفه منفی بالا (احساسات منفی) قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]این ویژگی های شخصیتی مادران تحت نام جمعی از احساسات منفی بالا قرار می گیرند (احساسات منفی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Medical slings, surgery gowns and diapers fall under the technical textiles category.
[ترجمه گوگل]تسمه های پزشکی، روپوش های جراحی و پوشک در دسته منسوجات فنی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]رشته های پزشکی، لباس های جراحی و پوشک در دسته منسوجات فنی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be included in, be classed as

پیشنهاد کاربران

زیر مجموعه ای بودن از . . .
sth fall under the category of sth else : چیزی جز دسته بندی ( یا زیر مجموعه ی ) چیز دیگر قرار می گیرد.
افتادن زیر دست کسی
This falls under the offense classification?
این شامل توهین قلمداد میشه?
آیا میشه اسمشو توهین گذاشت?
fall under someone/something banner
تحت لوای کسی/چیزی قرار گرفتن
زیر پرچم کسی/چیزی قرار گرفتن
قرار گرفتن ذیل
قرار گرفتن زیر
افتادن تحت
قرار گرفتن

بپرس