fall across

جمله های نمونه

1. His shadow fell across the room.
[ترجمه گوگل]سایه اش در سراسر اتاق افتاد
[ترجمه ترگمان]سایه اش روی اتاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We fell across such a strange thing.
[ترجمه گوگل]با چنین اتفاق عجیبی روبرو شدیم
[ترجمه ترگمان] ما به یه همچین چیز عجیبی افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I happened to fall across her the next day in the park.
[ترجمه گوگل]روز بعد در پارک اتفاقی با او افتادم
[ترجمه ترگمان]اتفاق افتاد که روز بعد توی پارک بیافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A shadow fell across her face, obscuring her expression.
[ترجمه گوگل]سایه ای روی صورتش افتاد و حالتش را پنهان کرد
[ترجمه ترگمان]سایه ای روی صورت او افتاد و چهره اش را پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The broken car fell across the road.
[ترجمه گوگل]ماشین شکسته در آن طرف جاده افتاد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل شکسته روی جاده افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arthur's shadow fell across the doorway.
[ترجمه گوگل]سایه آرتور در آن طرف در افتاد
[ترجمه ترگمان]سایه آرتور در آستانه در افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nancy, out of the corner of her eye, saw the shadow that suddenly fell across the doorway.
[ترجمه گوگل]نانسی از گوشه چشمش، سایه ای را دید که ناگهان از جلوی در افتاد
[ترجمه ترگمان]نانسی از گوشه چشمش به سایه افتاد که ناگهان در آستانه در افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A glance from one of the moving swords fell across his eyes and prevented him from seeing the blow.
[ترجمه گوگل]نگاهی از یکی از شمشیرهای متحرک به چشمانش افتاد و مانع از دیدن ضربه شد
[ترجمه ترگمان]یک نگاه از یکی از شمشیرهای متحرک بر روی چشمانش افتاد و مانع از دیدن آن ضربه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The train was delayed because a tree had fallen across the line.
[ترجمه گوگل]قطار تاخیر داشت چون درختی از آن طرف خط افتاده بود
[ترجمه ترگمان]قطار به علت سقوط یک درخت به تاخیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A shadow fell across her face.
[ترجمه گوگل]سایه ای روی صورتش افتاد
[ترجمه ترگمان]سایه ای روی صورتش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dappled sunlight fell across her face as she lay beneath the tree.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زیر درخت دراز کشیده بود، نور خورشید بر روی صورتش فرود آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی زیر درخت دراز کشید، نور آفتاب روی صورتش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His ragged hair fell across his brow, and his hands slid under Fergus's skin.
[ترجمه گوگل]موهای ژنده‌اش روی پیشانی‌اش ریخته بود و دست‌هایش زیر پوست فرگوس می‌لغزید
[ترجمه ترگمان]موهای ژولیده او روی پیشانی اش افتاد و دست هایش زیر پوست فرگس فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then she was aware of the coolness of a shadow falling across her back, the presence of two men behind her.
[ترجمه گوگل]سپس از خنکی سایه ای که روی پشتش افتاده بود، حضور دو مرد پشت سرش متوجه شد
[ترجمه ترگمان]بعد از سردی سایه ای که بر پشتش افتاده بود و حضور دو مرد پشت سرش بود خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A quick curtain of water fell across the plains but by the end of the day they were as dry as ever.
[ترجمه گوگل]پرده‌ای سریع از آب در سراسر دشت‌ها افتاد، اما در پایان روز آنها مثل همیشه خشک شدند
[ترجمه ترگمان]یک پرده آبی از دشت ها پایین افتاد، اما در پایان روز مثل همیشه خشک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She opened her and Clare's bedroom door and fell across Clare's bed, which was nearest.
[ترجمه گوگل]در اتاق خواب او و کلر را باز کرد و روی تخت کلر افتاد که نزدیکترین آن بود
[ترجمه ترگمان]در اتاق خواب کلیر رو باز کرد و روی تخت کلیر افتاد که از همه نزدیک تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• come up against; run into, meet by coincidence

پیشنهاد کاربران

بپرس