fairing


(قطعاتی که برای کاستن مقاومت هوا به هواپیما و غیره الصاق می شود) تیزه گیر، تیزه گیری، (انگلیس) هدیه، سوغات، ره آورد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a structure on the external surface of an aircraft or other vehicle that serves to streamline the chassis and thus reduce drag.

جمله های نمونه

1. No love is foul, no prison fair.
[ترجمه گوگل]هیچ عشقی کثیف نیست، هیچ زندانی عادلانه نیست
[ترجمه ترگمان] هیچ عشقی به خطا نمیره، نه بازار زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A fair face (but) foul heart.
[ترجمه گوگل]چهره عادلانه (اما) قلب ناپاک
[ترجمه ترگمان]یه چهره زیبا (ولی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The belly is not filled with fair words.
[ترجمه گوگل]شکم از کلمات منصفانه پر نمی شود
[ترجمه ترگمان] شکم پر از کلمات منصفانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hoist your sail when the wind is fair.
[ترجمه گوگل]بادبان خود را در هنگام وزش باد بالا ببرید
[ترجمه ترگمان]وقتی باد موافق باشد، بادبان ها را بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fair and softly go far in a day.
[ترجمه گوگل]منصفانه و به آرامی در یک روز به راه های دور بروید
[ترجمه ترگمان]منصفانه و نرم در یک روز ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An evening red and a morning grey, is a sign of a fair day.
[ترجمه گوگل]قرمز عصر و خاکستری صبحگاهی، نشانه یک روز منصفانه است
[ترجمه ترگمان]یک شب قرمز و یک روز خاکستری، نشانه ای از یک روز آفتابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crow thinks her own birds fairest.
[ترجمه گوگل]کلاغ فکر می کند پرنده های خودش زیباترین هستند
[ترجمه ترگمان]کلاغ، پرندگان خودش را زیباترین فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fair words and foul deeds cheat wise men as well as fools.
[ترجمه گوگل]گفتار منصفانه و کردار ناپاک، عاقل و احمق را نیز فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]حرف های منصفانه و کاره ای پلید، مردان عاقل را به خوبی احمق ها فریب می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fair words fill not the belly.
[ترجمه گوگل]کلمات منصفانه شکم را پر نمی کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات منصفانه شکم را پر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Beauty may have fair leaves, but bitter fruit.
[ترجمه گوگل]زیبایی ممکن است برگ های روشن داشته باشد، اما میوه های تلخ
[ترجمه ترگمان]زیبایی ممکن است برگ های زیبا داشته باشد، اما میوه تلخی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. None but the brave deserves the fair.
[ترجمه گوگل]هیچ کس جز شجاع لیاقت انصاف را ندارد
[ترجمه ترگمان]نه، اما شجاعت این است که انصاف داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The peacock has fair feathers, but foul feet.
[ترجمه گوگل]طاووس پرهای زیبا دارد، اما پاهای ناپاک دارد
[ترجمه ترگمان]طاووس پره ای زیبا دارد، اما پاهایش کثیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That trial is not fair where affection is the judge.
[ترجمه گوگل]آن محاکمه عادلانه نیست جایی که محبت قاضی است
[ترجمه ترگمان]این محاکمه عادلانه نیست که مورد علاقه قاضی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fair words will not make the pot play.
[ترجمه گوگل]سخنان منصفانه باعث بازی گلدان نمی شود
[ترجمه ترگمان]کلمات عادلانه بازی را نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• aerodynamic covering (on the body of an airplane) that reduces drag; (archaic) gift, present (usually purchased at a fair)

پیشنهاد کاربران

صیقل کاری
مقاومت کردن
ایستادگی
fairing ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پَسارگیر
تعریف: سازۀ فرعی آئرودینامیکی که برای کاهش پَسار طراحی می‏شود
پوشش مقاومت زدا

بپرس