fair sex


(با : the) جنس لطیف، زنان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: women collectively (usu. prec. by the).

جمله های نمونه

1. Car insurance: an unfair deal for the fair sex?
[ترجمه گوگل]بیمه خودرو: معامله ناعادلانه برای جنس منصف؟
[ترجمه ترگمان]بیمه ماشین: یه معامله منصفانه برای سکس منصفانه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bob likes watching the fair sex.
[ترجمه گوگل]باب دوست دارد جنس زیبا را تماشا کند
[ترجمه ترگمان]باب دوست داره سکس عادلانه داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Michael always liked to please the fair sex; but they generally laughed at him.
[ترجمه گوگل]مایکل همیشه دوست داشت جنس منصف را خوشحال کند اما آنها به طور کلی به او می خندیدند
[ترجمه ترگمان]مایکل همیشه دوست داشت از سکس زیبا لذت ببرد، اما معمولا به او می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many companies still discriminate against the fair sex.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها هنوز علیه جنس منصف تبعیض قائل هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها هنوز مخالف جنس لطیف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This first human of the fair sex was named Pandora.
[ترجمه گوگل]این اولین انسان از جنس زیبا پاندورا نام داشت
[ترجمه ترگمان]این اولین انسانی سکس زیبا به نام پاندورا بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fair sex gathered on the veranda.
[ترجمه گوگل]جنس منصف در ایوان جمع شدند
[ترجمه ترگمان]زن زیبا روی ایوان جمع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The academia research to fair sex problem, mostly apt comes to both area to undertake apart.
[ترجمه گوگل]تحقیقات آکادمیک در رابطه با مشکل جنسی منصفانه، عمدتاً در هر دو حوزه قابل انجام است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات علمی در رابطه با مساله سکس عادلانه، اغلب به هر دو بخش مربوط می شود تا از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of pilfer date increasingly rampant, more serious destruction make gold the fair sex the industry.
[ترجمه گوگل]خرمای دزدی که به طور فزاینده ای شایع است، تخریب های جدی تر، طلا را به صنعت جنس منصف تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]از تاریخی که به طور فزاینده ای شایع شده است، تخریب جدی بیشتر باعث طلا در رابطه با صنعت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poems from Yutai Xinyong focus on the affection and the fair sex, namely, " collection of boudoir "
[ترجمه گوگل]اشعاری از Yutai Xinyong بر محبت و جنس منصف متمرکز است، یعنی "مجموعه بودوار"
[ترجمه ترگمان]اشعاری از Yutai Xinyong بر روی محبت و جنس لطیف یعنی \"مجموعه اتاق خصوصی\" تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It cannot assure information authenticity, accuracy, integrality, seasonable sex, fair sex.
[ترجمه گوگل]نمی تواند صحت اطلاعات، صحت، یکپارچگی، جنسیت فصلی، جنس منصفانه را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]اعتبار، صحت و صحت، integrality، سکس، سکس و سکس درست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But in so far as she is keeping up as one of the Fair Sex.
[ترجمه گوگل]اما تا آنجا که او به عنوان یکی از جنس منصف حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]اما تا آنجا که او به عنوان یکی از Sex منصفانه نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• women, females collectively
the fair sex refers to women in general; an old-fashioned expression, often used humorously.

پیشنهاد کاربران

بپرس