faintest

جمله های نمونه

1. the faintest whiff of sorrow
کمترین نشانه ای از اندوه

2. not have the faintest idea
اصلا ندانستن،کاملا بی اطلاع بودن

3. i didn't have the faintest idea that he was your brother!
اصلا فکر نمی کردم برادر شما باشد!

انگلیسی به انگلیسی

• weakest, most dim

پیشنهاد کاربران

کوچکترین اطلاعی نداری
I havent the faintest idea
سر سوزنی هم خبر ندارم
you haven't the faintest idea
حتا تصورشم نمی تونید بکنید
کم رنگ ترین

بپرس