faineant

جمله های نمونه

1. Who on earth would like to be a faineant?
[ترجمه گوگل]چه کسی روی زمین دوست دارد یک غش باشد؟
[ترجمه ترگمان]آخه کی دوست داره یه \"faineant\" باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Make not quite from first look, excited unceasingly, gradually excessive to now faineant, loaf about everywhere.
[ترجمه گوگل]از نگاه اول کاملاً هیجان زده نشوید، به تدریج بیش از حد در حال بی‌حوصلگی، نان را در همه جا بیاورید
[ترجمه ترگمان]از نگاه اول، که پیوسته به هیجان آمده باشد، پیوسته بیش از پیش به هیجان می آمد، کم کم بیش از حد افراط می کرد و در همه جا قرص نان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patient carelessly clean sanitation, do not bathe for a long time, not do up one's hair, the life is slack, all day faineant, slow-witted sit or lie in bed.
[ترجمه گوگل]بیمار با بی احتیاطی سرویس های بهداشتی را تمیز کند، برای مدت طولانی حمام نکنید، موهای خود را اصلاح نکنید، زندگی سست است، تمام روز غش، آهسته در تخت بنشینید یا دراز بکشید
[ترجمه ترگمان]بیمار با بی قیدی sanitation پاک می کند، برای مدتی طولانی حمام نمی کند، برای مدت زیادی حمام نمی کند، زندگی سست و تنبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally. My kin and neighbour people still admitted me . They are faineant.
[ترجمه گوگل]سرانجام اقوام و همسایگانم هنوز مرا پذیرفتند آنها بی حال هستند
[ترجمه ترگمان]بالاخره قوم و خویش های من و همسایه هنوز به من اعتراف کرده اند آن ها faineant هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whats after junior high school graduates were an examination of on, socially faineant two years.
[ترجمه گوگل]آنچه پس از فارغ التحصیلان دبیرستان انجام شد، یک امتحان در دو سال ناتوان اجتماعی بود
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، فارغ التحصیلان دبیرستان ها در دو سال گذشته، از نظر اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (french) idle; lazy
(french) idle person; lazy person

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم در نقش اسم و هم نقش صفت بکار می رود:
1. ( n ) a lazy person; idler.
در نقشِ اسمی به معنیِ فرد تنبل، بیکار، بی حال و یا بی تحرک است.
Example: 👇
Who likes to be a faineant?
چه کسی دوست داردیک تنبل ( بی تحرک یا بیکاره ) باشد؟
...
[مشاهده متن کامل]

2. ( adj ) idle or ineffective; indolent
در ساختار دستوری صفتی به معنای حالت یا ویژگی تنبلی، بی کارگی یا بی تحرکی است.
Example: 👇
Patient carelessly clean sanitation, do not bathe for a long time, not do up one's hair, the life is slack, all day faineant, slow - witted sit or lie in bed.
بیمار با بی توجهی سرویس های بهداشتی را تمیز می کند، برای مدت طولانی حمام نمی کند، موهای خود را اصلاح نمی کند، زندگی برایش کُند و بی معنا است، تمام روز بی حال ( بی تحرک ) مانندیک عقب افتاده ی ذهنی در تخت می نشیند یا دراز می کشد.

بیکاره

بپرس