faery

جمله های نمونه

1. By night, faery lights flicker in the darkness, drifting behind the Everqueen's courtiers and illuminating the revels and feasting.
[ترجمه گوگل]در شب، چراغ‌های پری در تاریکی سوسو می‌زنند، پشت درباریان اورکوئین می‌چرخند و عیاشی و جشن را روشن می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شب هنگام، چراغ های faery در تاریکی خاموش شدند و پشت سر درباریان و درباریان پرسه می زدند و the و ضیافت را روشن می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The faery children began to chant "Aniday, Aniday, " and a cry sounded in my heart.
[ترجمه گوگل]بچه های پری شروع کردند به سر دادن "آنیدا، آنیدا" و صدای گریه ای در دلم پیچید
[ترجمه ترگمان]کودکان faery شروع به شعار \"Aniday، Aniday\" کردند و گریه در قلبم به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Note : Mountain Giant and Faery Dragon do not speak.
[ترجمه گوگل]توجه: کوه غول و اژدهای پری صحبت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]نکته: اژدهای غول پیکر و اژدها اژدها حرف نمی زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beautiful faery in flowers for my turn out a set of beautiful clothes, the body is pink, blue down, I like it very much, she wish me more and more beautiful, sweet, Water bingo palace.
[ترجمه گوگل]پری زیبا در گل برای نوبت من مجموعه ای از لباس های زیبا، بدن صورتی، آبی به پایین، من آن را بسیار دوست دارم، او برای من آرزو می کند بیشتر و بیشتر زیباتر، شیرین، قصر آب یکنوع بازی شبیه لوتو
[ترجمه ترگمان]گل های زیبا در گل برای خاموش کردن لباس های زیبا، بدن من صورتی، آبی و آبی است و من آن را خیلی دوست دارم، او مرا بیشتر و زیباتر و زیباتر از قصر بینگو آرزو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They hurried home to find it was but faery glamour.
[ترجمه گوگل]آنها با عجله به خانه رفتند تا متوجه شوند که این فقط زرق و برق عجیبی است
[ترجمه ترگمان]آن ها با عجله به خانه رفتند تا آن را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Youre a faery now, same as us, and can do anything we can do.
[ترجمه گوگل]شما هم مثل ما یک پری هستید و می توانید هر کاری که ما می توانیم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]تو هم مثل ما a، و هر کاری از دستمان بربیاید انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the cheering faded, Igel introduced each faery, the jumble of names clanged against my ears.
[ترجمه گوگل]همانطور که تشویق محو شد، ایگل هر پری را معرفی کرد، درهم آمیختگی نام ها به گوشم چسبید
[ترجمه ترگمان]همان طور که صدای تشویق دآنش آموزآن به گوش می رسید، Igel یکدیگر را به هم معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Note: Mountain Giant and Faery Dragon don't speak.
[ترجمه گوگل]توجه: غول کوه و اژدهای پری صحبت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]توجه: کوه غول پیکر و اژدها اژدها حرف نمی زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More, Never have relish in the faery power Of unreflecting love!
[ترجمه گوگل]بیشتر، هرگز از قدرت پریان عشق بی انعکاس لذت نبرید!
[ترجمه ترگمان]بیشتر، هیچ وقت از قدرت faery خویش لذت نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our Irish faery terrors have about them something of make-believe.
[ترجمه گوگل]ترس های پریان ایرلندی ما چیزی شبیه به خود دارند
[ترجمه ترگمان]ترس های faery ایرلندی ما در مورد آن ها چیزی برای باور کردن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The faery was never again seen. He drew his bleeding arm into the earth, thinking, as it is recorded, he had lost his hand through the treachery of the child.
[ترجمه گوگل]پری دیگر هرگز دیده نشد او بازوی خون آلود خود را به داخل زمین کشید و فکر می کرد، همانطور که ثبت شده است، دست خود را در اثر خیانت کودک از دست داده است
[ترجمه ترگمان]faery دیگر هرگز دیده نمی شد دست خون آلود خود را روی زمین کشید و به فکر فرو رفت، همچنان که آن را ضبط کرده بود، دست خود را در میان خیانت بچه از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the cheering faded, Igel introduced each faery, but the jumble of names clanged against my ears.
[ترجمه گوگل]همانطور که تشویق محو شد، ایگل هر پری را معرفی کرد، اما درهم آمیختگی نام ها به گوشم چسبید
[ترجمه ترگمان]همچنان که هلهله و تشویق می شدند، Igel یکدیگر را به هم معرفی کردند، اما پر از اسم هایی که در گوش من قرار داشتند با صدای جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. " The faery smiled and stared at me. "You need to eat something.
[ترجمه گوگل]پری لبخندی زد و به من خیره شد "تو باید چیزی بخوری
[ترجمه ترگمان]\"faery لبخند زد و به من خیره شد:\" تو باید چیزی بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Clouds passed beneath the summer sun, rolling their shadows through the trees and across the faery camp.
[ترجمه گوگل]ابرها از زیر آفتاب تابستان گذشتند و سایه هایشان را از لابه لای درختان و در سراسر اردوگاه پریان می چرخاندند
[ترجمه ترگمان]ابرها از زیر آفتاب تابستان می گذشتند، سایه های خود را در میان درختان و در سرتاسر اردوگاه faery می گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That I shall never look upon thee more, Never have relish in the faery power Of unreflecting love!
[ترجمه گوگل]که هرگز بیشتر از این به تو نگاه نخواهم کرد، هرگز از قدرت پریان عشق بی انعکاس لذت نخواهم برد!
[ترجمه ترگمان]من هرگز بیش از این به تو نگاه نخواهم کرد و هرگز از قدرت faery خویش لذت نخواهم برد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fairy, nymph, pixy, imaginary small humanlike creature with supernatural powers; imaginary home of fairies

پیشنهاد کاربران

بپرس