facies


معنی: منظر، صورت، رخساره، عبارت مشخص یک طبقه
معانی دیگر: (ظاهر یا جنبه یا ویژگی هر چیز) سیما، چهره، نما، برون نما، (بوم شناسی ـ تعدیل و تغییر ظاهر یا ساختار هر زیست گروه) رخساره گردانی، دگرسانی رخساره، (پزشکی ـ ظاهر چهره که نشانگر بیماری یا حالت خاص باشد) رخساره، رخ جاور، حالت صورت، زیست شناسی عبارت مشخص یک طبقه، منطقه مناسب رشد حیوان یانبات خاصی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: facies
• : تعریف: in geology, the characteristics of a rock, such as appearance or composition, that distinguish it from others and indicate its origin.

جمله های نمونه

1. There is a suboutcrop of amphibolite facies TTG gneiss overlain by Neoproterozoic Zhangbaling Group at Nanhuang region in Jiashan, East Anhui.
[ترجمه گوگل]یک برآمدگی فرعی از رخساره های آمفیبولیت TTG گنیس وجود دارد که توسط گروه Zhangbaling نئوپروتروزوییک در منطقه Nanhuang در Jiashan، شرق آنهویی پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]a of of amphibolite TTG gneiss overlain از گروه Zhangbaling Zhangbaling در منطقه Nanhuang در Jiashan در شرق Anhui وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shoal ( or bank ) and shoal facies are important types of carbonate deposits.
[ترجمه گوگل]رخساره‌ها (یا بانک) و رخساره‌ها انواع مهمی از رسوبات کربناته هستند
[ترجمه ترگمان]shoal (یا بانک)و رخساره های shoal انواع مهمی از رسوبات کربنات می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The facies of a modern beach is probably seldom preserved in the geological record.
[ترجمه گوگل]رخساره های یک ساحل مدرن احتمالاً به ندرت در پرونده های زمین شناسی حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]نمودار رخساره های یک ساحل مدرن به ندرت در رکورد geological حفظ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The research of sedimentary facies is an important foundational work for the exploration and evaluation of petroliferous basins.
[ترجمه گوگل]تحقیق رخساره های رسوبی یک کار اساسی مهم برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های نفتی است
[ترجمه ترگمان]تحقیق رخساره های رسوبی برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های petroliferous، یک کار اساسی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is Permian lake facies mudstone which has big potence to produce hydrocarbon in the front structural belt of Bogeda mountain in the north of Taibei depression.
[ترجمه گوگل]در کمربند ساختاری جلویی کوه بوگدا در شمال فرورفتگی تایبی، گل سنگ رخساره دریاچه پرمین وجود دارد که قدرت زیادی برای تولید هیدروکربن دارد
[ترجمه ترگمان]There facies دریاچه permian وجود دارد که potence بزرگی برای تولید هیدروکربن در کمربند سازه ای جلویی کوه Bogeda در شمال افسردگی Taibei وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Littoral and fluvial facies depositional soft soil distributes widely in the Zhujiang River Delta of China.
[ترجمه گوگل]خاک نرم رسوبی رخساره های ساحلی و رودخانه ای به طور گسترده در دلتای رودخانه ژوجیانگ چین توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]Littoral و fluvial در خاک نرم به طور گسترده در دلتای رودخانه Zhujiang چین توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dynamical metamorphism under greenschist facies is the condition of mineralizing enrichment.
[ترجمه گوگل]دگرگونی دینامیکی در رخساره شیست سبز شرط غنی‌سازی کانی‌سازی است
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The black graptolite shale facies indicate a deep - water, half enclosed and anoxic sedimentary environment.
[ترجمه گوگل]رخساره های شیل گراپتولیت سیاه نشان دهنده یک محیط رسوبی عمیق - آب، نیمه محصور و بدون اکسیژن است
[ترجمه ترگمان]رخساره های سنگی سیاه graptolite یک محیط رسوبی عمیق، نیمه سرپوشیده و anoxic را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Accordingly, facies differentiation is weak laterally but may be pronounced through the clinobeds.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، تمایز رخساره‌ها به صورت جانبی ضعیف است، اما ممکن است از طریق تخت‌های کلینوب تلفظ شود
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، تشخیص facies به صورت افقی ضعیف است، اما ممکن است از طریق the تلفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To some extent, the facies evolution reflects the tectonic controls on the sedimentation of foreland basin.
[ترجمه گوگل]تا حدودی، تکامل رخساره منعکس کننده کنترل های تکتونیکی بر رسوب حوضه فورلند است
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، تحول رخساره های the، کنترل های تکتونیکی در رسوب حوضه foreland را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper describes the Indirection of log facies analysis and the log an - alysis for facies indices.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیل غیرمستقیم رخساره های لگاریتم و تجزیه و تحلیل لاگ برای شاخص های رخساره را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله the آنالیز رخساره های log و the را برای indices facies توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The facies includes alluvial fan, fan - delta, offshore lake, shallow lake and deep lake facies.
[ترجمه گوگل]رخساره شامل مخروط افکنه، پنکه - دلتا، دریاچه فراساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره دریاچه عمیق است
[ترجمه ترگمان]رخساره های رسوبی شامل alluvial، fan، دریاچه ساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره های عمیق دریاچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The abandoned channel micro facies of fluvial reservoir blocks the fluid in the lateral.
[ترجمه گوگل]ریز رخساره کانال رها شده مخزن رودخانه ای سیال را در جانبی مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]نمودار رخساره های سنگی مخزن abandoned باعث می شود که سیال در قسمت کناری سیال قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This provides precedent for facies - controlled modeling of complex block reservoirs of fluvial facies.
[ترجمه گوگل]این امر سابقه ای را برای رخساره ها فراهم می کند - مدل سازی کنترل شده مخازن بلوک های پیچیده رخساره های رودخانه ای
[ترجمه ترگمان]این امر، برای مدل سازی رخساره های - از مخازن بلوکی پیچیده of fluvial، سابقه ای فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basin facies area, however, is mainly with deep-water sediments characterized by radiolarian silicalite.
[ترجمه گوگل]منطقه رخساره حوضه، با این حال، عمدتا با رسوبات آب عمیق است که توسط سیلیسیت رادیولاری مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال ناحیه نمودار رخساره های basin عمدتا با رسوبات با آب عمیق مشخص می شود که توسط radiolarian silicalite مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منظر (اسم)
countenance, face, physiognomy, sight, appearance, aspect, phantom, perspective, image, facet, visage, phase, guise, spectrum, facies, fantom

صورت (اسم)
face, invoice, figure, physiognomy, sign, aspect, form, visage, picture, shape, hue, file, roll, muzzle, list, schedule, effigy, roster, phase, facies

رخساره (اسم)
facies

عبارت مشخص یک طبقه (اسم)
facies

تخصصی

[زمین شناسی] فاسیس، رخساره - عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ، بافت، فسیلها، ساختمانهای رسوبی و رنگ و... از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است. - * الف) جنبه، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد. - ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه، متفاوت است. - د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش، متمایز می شود. مقایسه شود با رخساره زیستی - هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی. مقایسه شود با رخساره زیستی. - و) محیط یا منطقه ای که در آن، یک سنگ تشکیل شده است، مثلاً رخساره قائده ای ماسه ای، رخساره بادی، رخساره آتشفشانی. مقایسه شود با رخساره محیطی. - ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند. - مقایسه شود با: رخساره کانیایی، رخساره دگرگونی. -
[خاک شناسی] شناخت نما
[نفت] رخساره

انگلیسی به انگلیسی

• overall appearance; facial expression characteristic of a disease (medicine)

پیشنهاد کاربران

facies ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: رخساره
تعریف: ظاهر و ویژگی های یک واحد سنگی که شرایط تشکیل آن را نشان می دهد

بپرس