faceted


پ  دار، تراش دار

جمله های نمونه

1. The skill with which he faceted the great diamond is remarkable.
[ترجمه گوگل]مهارتی که او با آن الماس بزرگ روبه رو شد، قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]آن مهارت که در آن به صورت الماس بزرگ در آورده بود، فوق العاده جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In taking isolates from the literature, faceted classification rests firmly on literary warrant.
[ترجمه گوگل]در جداسازی از ادبیات، طبقه‌بندی وجهی کاملاً بر مبنای ادبی استوار است
[ترجمه ترگمان]در جدا شدن از ادبیات، طبقه بندی چند جانبه بر طبق حکم ادبی استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The making of a faceted classification scheme is a six-stage process:
[ترجمه گوگل]ساخت یک طرح طبقه بندی وجهی یک فرآیند شش مرحله ای است:
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک طرح طبقه بندی چند جانبه یک فرآیند شش مرحله ای است:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of course, in both enumerative and faceted schemes, it is necessary to take cognizance of new simple subjects.
[ترجمه موسی] البته ، هم در طرح های شمارشی و هم درطرح های چند جانبه، شناختن موضوعات ساده جدید ضروری است.
|
[ترجمه گوگل]البته در هر دو طرح شمارشی و وجهی، شناخت موضوعات ساده جدید ضروری است
[ترجمه ترگمان]البته، هم در طرح های enumerative و هم چند جانبه، لازم است موضوع اصلی را مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These two methods, faceted classification and enumerative classification, are introduced in the next two sections.
[ترجمه گوگل]این دو روش طبقه‌بندی وجهی و طبقه‌بندی شمارشی در دو بخش بعدی معرفی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این دو روش طبقه بندی چند جانبه و طبقه بندی enumerative در دو بخش بعدی معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Faceted clear crystal crescent desk clock; moveable clock; Swiss precision clock movement.
[ترجمه گوگل]ساعت رومیزی هلالی شفاف کریستالی; ساعت متحرک؛ حرکت ساعت دقیق سوئیسی
[ترجمه ترگمان]Faceted ساعت میز بلور شفاف؛ ساعت متحرک؛ حرکت ساعت دقیق سویسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Juxtaposing faceted semi precious stones, gold and gunmetal chains with cords and the signature BEX ROX magnetic clasps - BEX ROX is playfully sexy, decadent and timeless.
[ترجمه گوگل]کنار هم قرار دادن سنگ های نیمه قیمتی، زنجیرهای طلایی و فلزی با طناب و گیره های مغناطیسی با امضای BEX ROX - BEX ROX به طرز بازیگوشی سکسی، منحط و جاودانه است
[ترجمه ترگمان]juxtaposing faceted، طلا و زنجیره های precious با cords و امضای clasps مغناطیسی ROX - bex ROX به شوخی سکسی، منحط و ماندگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With a faceted design philosophy, the Zizm watch forgoes curves for hard lines and edges that are at once modern and masculine, sharp and futuristic.
[ترجمه گوگل]با فلسفه طراحی وجهی، ساعت Zizm از انحنای خطوط و لبه های سخت که در عین حال مدرن و مردانه، تیز و آینده نگرانه هستند، چشم پوشی می کند
[ترجمه ترگمان]با یک فلسفه طراحی چندوجهی، the منحنی های forgoes را برای خطوط سخت و یالی که زمانی مدرن، مردانه، تیز و آینده گرا هستند، تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Puck and helmet in faceted clear crystal with rhodium - plated hockey stick.
[ترجمه گوگل]کیک و کلاه ایمنی از جنس کریستال شفاف با رودیوم با چوب هاکی روکش شده
[ترجمه ترگمان](Puck)و کلاه خود را در یک کریستال clear با چوب هاکی rhodium پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Faceted navigation supports this style of querying very well, which is another reason why it is widely used in catalog searching on e-commerce sites.
[ترجمه موسی] منوی چند وجهی این سبک پرسش را به خوبی پشتیبانی می کند ، این دلیل دیگری است که از آن به طور گسترده در جستجوی فهرست در سایت های تجارت الکترونیکی استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]ناوبری وجهی به خوبی از این سبک پرس و جو پشتیبانی می کند، که دلیل دیگری برای استفاده گسترده از آن در جستجوی کاتالوگ در سایت های تجارت الکترونیک است
[ترجمه ترگمان]ناوبری Faceted از این سبک پرس و جو بسیار خوب پشتیبانی می کند، که دلیل دیگری است که چرا به طور گسترده در کاتالوگ به دنبال جستجوی وب سایت های تجارت الکترونیک به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Helmet and football in faceted clear crystal with rhodium - plated accents.
[ترجمه گوگل]کلاه و فوتبال در کریستال شفاف روکشی با لهجه‌های رودیوم
[ترجمه ترگمان]فوتبال و فوتبال در یک کریستال clear با لهجه های rhodium پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rhodium - plated set with trainers and faceted clear crystal basketball.
[ترجمه گوگل]رودیوم - ست آبکاری شده با مربی و بسکتبال کریستالی شفاف
[ترجمه ترگمان]plated Rhodium با مربیان و faceted از بسکتبال پاک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Set Solid - Changes the selected faces to faceted or flat shading.
[ترجمه گوگل]Set Solid - چهره‌های انتخاب شده را به سایه‌زنی وجهی یا صاف تغییر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر حالت جامد - تغییرات چهره انتخاب شده را به سایه و یا سایه پهن تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper proposed a new digitized faceted classification model based on dynamic weight value which is originated from classify faceted classification model.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مدل طبقه‌بندی وجهی دیجیتالی جدید را بر اساس ارزش وزن پویا پیشنهاد می‌کند که از مدل طبقه‌بندی وجهی طبقه‌بندی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مدل طبقه بندی چند جانبه جدیدی براساس ارزش بار دینامیک مطرح شده است که از طبقه بندی مدل طبقه بندی چندوجهی نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having cut and polished surfaces (i.e. gemstone, stone); complex, having many sides or aspects

پیشنهاد کاربران

کثیر الوجه
faceted ( adj ) = چند جانبه، چند وجهی، پخ دار ، چند بُعدی، تراش خورده ( از چند طرف ) ، جلاخورده یا صیقل داده شده ( از چند طرف ) ، چند ظلعی
Faceted Model = مدل چند وجهی
faceted dome = گنبد چند وجهی
...
[مشاهده متن کامل]

example:
it was a multi faceted problem that challengd the entire student body.
این یک مشکل چند جانبه بود که کل دانشجویان را به چالش می کشید.

چند وجهی برش و جلا داده شده
وجه، جنبه

بپرس