faces

جمله های نمونه

1. faces tense with anxiety
چهره های تنیده از شدت نگرانی

2. men whose faces had been shattered on the russian front
مردانی که چهره ی آنان در جبهه ی روسیه کاملا معیوب شده بود

3. the attackers' faces were dimmed by a panoply of smoke
پوششی از دود چهره ی تکاوران را محو کرده بود.

4. the building faces north
ساختمان رو به شمال است.

5. the building faces the square
روی ساختمان به طرف میدان است.

6. the smudged faces of the coal miners
چهره های چرکین کارگران معدن زغال سنگ

7. this room faces the sun
این اتاق رو به آفتاب است.

8. those soldiers' faces showed nothing but despair
چهره ی آن سربازان حاکی از چیزی جز نومیدی نبود.

9. devils with human faces are plentiful
ای بسا ابلیس آدم رو که هست

10. indians with painted faces
سرخ پوستان با صورت های رنگ کرده

11. the children's battle-scarred faces
چهره های جنگزده ی کودکان

12. the men escaped, faces blanched with fear
مردان در حالی که رنگ از چهره شان پریده بود فرار کردند.

13. old men with ancient faces
پیرمردانی با صورت های پرچین و چروک

14. the detective scanned their faces as they passed
کارآگاه همین طور که رد می شدند چهره ی آنها را در مد نظر قرار داد.

15. the women daubed their faces with cream
خانم ها به صورت خود کرم مالیدند.

16. this polygon has twelve faces
این کثیرالاضلاع دوازده بر دارد.

17. make a face (make faces at)
دهن کجی کردن به،ادا در آوردن

18. everywhere he looked, he saw smiling faces
به هرجا نگاه کرد چهره های خندان دید.

19. the cold wind was stinging their faces
باد سرد صورت آنها را به سوزش درآورده بود.

20. defeated soldiers with bare feet and haggard faces
سربازان شکست خورده با پاهای برهنه و چهره های نزار

21. put the statue so that the front faces the light
مجسمه را جوری قرار بده که صورت آن به طرف نور باشد.

22. the storm whiffed dry snow into their faces
توفان،برف خشک را بر صورت های آنها می دمید.

23. the wind peppered cold sleet into our faces
باد برف و باران به صورتمان می پاشید.

24. after a few days in the desert, our arms and faces were completely tanned
پس از چند روزی در صحرا بازوان و صورت هایمان کاملا برنزه شدند.

25. they returned from the cemetery with hanging heads and grim faces
آنان با سرهای پایین انداخته و چهره های گرفته از گورستان بازگشتند.

تخصصی

[آمار] صورتکها

پیشنهاد کاربران

جمعیت، مردم
مواجه شودن
چهره ها
روبه رو میشوند
مقابل ، رو به رو جلو

مواجهه، رویارویی
وجوه
رو در رو یی ها
رودر رو شدن
رخ در رخ شدن

بپرس