1. faceless workers made sacrifices and their managers received medals
کارگران ناشناخته فداکاری کردند و مدیرانشان مدال گرفتند.
2. Crowds of faceless people pour into the city each day.
[ترجمه گوگل]انبوهی از مردم بی چهره هر روز به شهر سرازیر می شوند [ترجمه ترگمان]مردم بی faceless هر روز به شهر می ریزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was just another faceless bureaucrat.
[ترجمه گوگل]او فقط یک بوروکرات بی چهره دیگر بود [ترجمه ترگمان]اون فقط یه مامور مخفی دیگه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had become just another faceless bureaucrat .
[ترجمه گوگل]او فقط یک بوروکرات بی چهره دیگر شده بود [ترجمه ترگمان]اون فقط یه مامور مخفی دیگه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The company was full of faceless grey men who all looked the same.
[ترجمه گوگل]شرکت پر از مردان خاکستری بی چهره بود که همه شبیه هم بودند [ترجمه ترگمان]گروه پر از مرده ای خاکستری بود که همه شبیه هم بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It turned out she was one of those faceless bureaucrats who control our lives.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که او یکی از آن بوروکرات های بی چهره ای است که زندگی ما را کنترل می کند [ترجمه ترگمان]معلوم شد که اون یکی از those bureaucrats که زندگی ما رو کنترل می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Crowds of faceless people poured into the capital of the country during the holidays.
[ترجمه گوگل]انبوهی از مردم بی چهره در تعطیلات به پایتخت کشور سرازیر شدند [ترجمه ترگمان]انبوه مردم faceless در طول تعطیلات به پایتخت این کشور سرازیر شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many stations allow nameless, faceless fans to rail incessantly about things they know nothing about.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ایستگاهها به طرفداران بینام و بیچهره اجازه میدهند تا بیوقفه در مورد چیزهایی که چیزی نمیدانند صحبت کنند [ترجمه ترگمان]بسیاری از ایستگاه ها به طرفداران بی نام و نشان اجازه می دهند که بی وقفه در مورد چیزهایی که چیزی از آن ها نمی دانند عبور کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It whirled by in a blur of faceless people and formless surroundings.
[ترجمه گوگل]در تاری افراد بی چهره و محیطی بی شکل می چرخید [ترجمه ترگمان]در فضایی تیره و بی شکل به پرواز در آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But critics call it a faceless environment . . . a paradise for cars not people.
[ترجمه مسعود کرد] حافظه داخلی بعد از تماس چیزی جز شماره و ردیف و موضوع نمی ماند که مخصوص فقط کار تجزیه تحلیل ماشینی آن را تحلیل کند
|
[ترجمه گوگل]اما منتقدان آن را محیطی بدون چهره می نامند بهشتی برای ماشین ها نه مردم [ترجمه ترگمان]اما منتقدان آن را محیط faceless می نامند بهشت برای ماشین ها نه مردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The faceless ones knew the villain had been introduced and they wanted to hiss and boo.
[ترجمه گوگل]بیچهرهها میدانستند شرور معرفی شده است و میخواستند هیس کنند و هو کنند [ترجمه ترگمان]کسی که این تبهکار را می شناخته، آن ها را معرفی کرده بودند و می خواستند هیس و هیس کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On the other hand, although e-mail messages are faceless, they are by no means characterless.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، اگرچه پیام های ایمیل بدون چهره هستند، اما به هیچ وجه بدون شخصیت نیستند [ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، اگر چه پیام های ایمیل بدون صورت هستند، به هیچ وجه characterless نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The faceless presence, thrashing and twisting like a hooked shark, was drawn to its doom.
[ترجمه گوگل]حضور بیچهره که مثل کوسهای قلابدار میچرخید و میپیچید، به هلاکت کشیده شد [ترجمه ترگمان]حضور faceless که مثل یک کوسه قلاب شده پیچ وتاب می خورد، به سمت سرنوشت خودش کشیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Whole villages have been massacred by extremists and faceless death squads.
[ترجمه گوگل]تمام روستاها توسط افراط گرایان و جوخه های مرگ بی چهره قتل عام شده اند [ترجمه ترگمان]بسیاری از دهات توسط افراط گرایانی و گروه های مرگبار مرگ قتل عام شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• without a face; lacking identity; anonymous faceless people are dull and boring, and have no individuality.