face about

جمله های نمونه

1. The troops were ordered to face about.
[ترجمه گوگل]به نیروها دستور داده شد که با هم روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]به سربازان دستور داده شد که با آن ها روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A little girl writhes on water face about, I ask what she has incorrect.
[ترجمه گوگل]دختر بچه‌ای روی صورتش می‌پیچد، می‌پرسم چه چیزی نادرست است؟
[ترجمه ترگمان]دختر کوچکی که روی آب پیچ وتاب می خورد، از او می پرسم که او چقدر اشتباه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The troops were ordered face about.
[ترجمه گوگل]به نیروها دستور داده شد که رو در رو باشند
[ترجمه ترگمان]به سربازان دستور داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then face about of your loathing ground went holding a tree in arms!
[ترجمه گوگل]سپس در مورد زمین نفرت خود را در حالی که درخت در آغوش رفت!
[ترجمه ترگمان]آن وقت چهره of درختی را در آغوش گرفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then girl face about resembles accuser respectfully bow, say: " I am sorry, man ! Man ! "
[ترجمه گوگل]سپس چهره دختر در مورد متهم به تعظیم با احترام می گویند: "متأسفم، مرد! مرد!"
[ترجمه ترگمان]و آنگاه صورت دختر را به او معرفی کرد و به او تعظیم کرد و گفت: متاسفم مرد! ! پسر \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company was ordered to face about.
[ترجمه گوگل]به شرکت دستور داده شد که در مورد
[ترجمه ترگمان]به شرکت دستور داده شد که با او روبه رو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She told me face to face about the hardships in the past decades.
[ترجمه گوگل]او چهره به چهره از سختی های دهه های گذشته به من گفت
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که در دهه های گذشته در مورد سختی ها رو به رو شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carol is always in my face about cleaning the house.
[ترجمه گوگل]کارول همیشه در مورد تمیز کردن خانه در چهره من است
[ترجمه ترگمان]کارول \"همیشه در مورد تمیز کردن خونه\" توی صورتم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She drew an apple on blackboard, next face about asks a student: " What is this? "
[ترجمه گوگل]او یک سیب را روی تخته سیاه کشید، صورت بعدی از دانش آموزی می پرسد: "این چیست؟"
[ترجمه ترگمان]او سیب را روی تخته سیاه کشید، بعد از یک دانش آموز پرسید: \"این چیست؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The captain ordered his soldiers to face about.
[ترجمه گوگل]کاپیتان به سربازانش دستور داد که با هم روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]سروان به سربازان دستور داد که در این مورد با او روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teacher turns face about, he also turns face about.
[ترجمه گوگل]معلم رویش را می چرخاند، او هم رویش را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]معلم رویش را برمی گرداند و رویش را برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is face about still progress?
[ترجمه گوگل]آیا چهره هنوز در مورد پیشرفت است؟
[ترجمه ترگمان]صورتش هنوز داره پیشرفت می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The middle of an election is no time to face about.
[ترجمه گوگل]اواسط انتخابات زمانی برای رویارویی نیست
[ترجمه ترگمان]در میانه انتخابات زمان مناسبی برای مواجهه با آن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I stood in Times Square and looked up at this tremendous billboard for the movie with my face about 30-feet high.
[ترجمه گوگل]من در میدان تایمز ایستادم و با صورتم حدود 30 فوت ارتفاع به این بیلبورد عظیم برای فیلم نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]در میدان تایمز ایستادم و به یک بیلبورد بزرگ در حالی که صورتم حدود ۳۰ متر بود، نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british usage) turn towards the other way; turn some object to face the other way; turn somebody to face the other way

پیشنهاد کاربران

بپرس