fraternal

/frəˈtɜːrnl̩//frəˈtɜːnl̩/

معنی: دوستانه، برادرانه، ائتلافی، اتحادی، برادر وار
معانی دیگر: اخوت آمیز، وابسته به باشگاه و خوابگاه خصوصی دانشجویی، اخوتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fraternally (adv.), fraternalism (n.)
(1) تعریف: of, related to, or like a brother or brothers.

- Their fraternal relationship was stormy when they were boys, but they grew close as adults.
[ترجمه درسا] رابطه ی برادرانه آنها وقتی که بچه بودند طوفانی بود ولی وقتی بزرگ تر شدند به هم نزدیک تر شدند
|
[ترجمه گوگل] روابط برادرانه آنها در زمان پسری طوفانی بود، اما در بزرگسالی به هم نزدیک شدند
[ترجمه ترگمان] رابطه برادرانه آن ها وقتی که بچه بودند طوفانی بود، اما مثل بزرگ ترها بزرگ می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, related to, or constituting a men's association organized for social or philanthropic purposes, such as a college fraternity.

جمله های نمونه

1. fraternal twins
دوقلوهای دو تخمه،دوقلوهای همزادی،دوگانه های همزادی

2. a fraternal organization
سازمان اخوت

3. the fraternal love of jahangir and iraj and i
عشق برادرانه ی من و جهانگیر و ایرج

4. Shall we apply to fraternal factories for help?
[ترجمه گوگل]آیا از کارخانه های برادر درخواست کمک کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید برای کمک به کارخانه های برادر به کار بریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The relative frequency of fraternal twins has halved since 1950.
[ترجمه گوگل]تعداد نسبی دوقلوهای برادر از سال 1950 به نصف کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تعداد نسبی دوقلوها برادر از سال ۱۹۵۰ نصف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fraternal spirit seems to be declining in relations between our churches.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روحیه برادری در روابط بین کلیساهای ما رو به افول است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روح برادرانه در روابط میان کلیساهای ما رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Little fraternal love existed between these two clandestine arms of government.
[ترجمه گوگل]عشق برادرانه کمی بین این دو بازوی مخفی دولت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]عشق برادرانه کوچکی بین این دو بازوی دیگر حکومت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My master, King Philip, sends fraternal greetings.
[ترجمه گوگل]ارباب من، شاه فیلیپ، درودهای برادرانه می فرستد
[ترجمه ترگمان]استاد من، شاه فیلیپ، درود fraternal را به شما می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They seat warm fraternal greetings to our Party Congress.
[ترجمه گوگل]آنها به کنگره حزب ما سلام برادرانه می رسانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به کنگره حزب ما تبریک گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moreover, the system sets a good example to fraternal colleges in Yunnan.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این سیستم نمونه خوبی برای کالج های برادر در یوننان است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این سیستم یک مثال خوب برای دانشکده های برادرانه در Yunnan دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a maternity ward, the fraternal love gave way to gynarchy .
[ترجمه گوگل]در یک زایشگاه، عشق برادرانه جای خود را به ژانارشی داد
[ترجمه ترگمان]در بخش زایمان، عشق برادرانه به gynarchy راه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A: Dedication, fraternal love, mutual aid and progress.
[ترجمه گوگل]ج: فداکاری، محبت برادرانه، کمک متقابل و پیشرفت
[ترجمه ترگمان]پاسخ: عشق متقابل، عشق برادرانه، کمک متقابل و پیشرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their social and fraternal ends are sometimes worthy of note as well.
[ترجمه گوگل]اهداف اجتماعی و برادرانه آنها نیز گاهی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]هدف های اجتماعی و برادری آن ها گاهی ارزش توجه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They practice what is known as fraternal polyandry -- where the brothers of one family marry the same woman.
[ترجمه گوگل]آن‌ها کاری را انجام می‌دهند که به نام چند اندری برادرانه شناخته می‌شود -- که در آن برادران یک خانواده با یک زن ازدواج می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی را تمرین می کنند که به عنوان polyandry برادر شناخته می شود - - جایی که برادران یک خانواده با یک زن ازدواج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوستانه (صفت)
quiet, friendly, amicable, fraternal, cosh, sociable, blithe, matey

برادرانه (صفت)
fraternal

ائتلافی (صفت)
fraternal, federal

اتحادی (صفت)
fraternal, federal

برادر وار (صفت)
fraternal

انگلیسی به انگلیسی

• of brothers; brotherly; friendly; of a fraternity, of an association or organization
fraternal means having strong links of friendship with another group of people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Sexira Alavi
دوقلوهای غیرهمسان لزوماً جنسیت متفاوت ندارن، میشه جنسیت شون یکی هم باشه، چون از دو تخمک که جداگانه بارور شدن متولد میشن ( dizygotic ≠ monozygotic )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fraternize
✅️ اسم ( noun ) : fraternization / fraternity / frat
✅️ صفت ( adjective ) : fraternal
✅️ قید ( adverb ) : fraternally
ناهمسان
دوستانه برادرانه
دوستانه، خواهرانه، برادرانه، صمیمی
غیر همسان
fraternal are twins but they are not look alike or like together
غیر همسان
different sex
برادرای

بپرس