forensic

/fəˈrensɪk//fəˈrensɪk/

معنی: جدلی، قانونی، دادگاهی، بحثی، مربوط به سخنرانی
معانی دیگر: ستیهشی، مناظره ای، (وابسته به کاربرد علم به ویژه علم پزشکی در حل مسایل حقوقی به ویژه جنایات) پزشکی قانونی، کالبدسنجی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to or used in legal proceedings.

(2) تعریف: pertaining to, used in, or fit for public discussion or debate; rhetorical.

(3) تعریف: relating to or specializing in forensic medicine.
اسم ( noun )
مشتقات: forensically (adv.)
(1) تعریف: (pl. but used with sing. or pl. verb) the study or practice of formal argumentation or debate.

(2) تعریف: (pl. but used with sing. or pl. verb) forensic medicine.

جمله های نمونه

1. Forensic examination revealed a large quantity of poison in the dead man's stomach.
[ترجمه گوگل]در بررسی پزشکی قانونی مقدار زیادی سم در معده مرد متوفی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ازمایشات پزشکی قانونی مقدار زیادی از سم را در شکم مرد مرده فاش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Apart from criminal investigation techniques, students learn forensic medicine, philosophy and logic.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان جدای از تکنیک های تحقیقات جنایی، پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]به غیر از فنون تحقیقات جنایی، دانش آموزان پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Forensic scientists are going over the victim's flat in a search for clues about the murderer.
[ترجمه علی جادری] کارشناسان جنایی جهت یافتن سرنخی در مورد قتل به آپارتمان قربانی می روند .
|
[ترجمه گوگل]دانشمندان پزشکی قانونی در جستجوی سرنخ هایی در مورد قاتل به آپارتمان قربانی می روند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان قانونی تحقیقات روی آپارتمان قربانی در جستجوی سرنخ در مورد قاتل تحقیق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Forensic experts carried out a painstaking search of the debris.
[ترجمه گوگل]کارشناسان پزشکی قانونی به بررسی دقیق آوارها پرداختند
[ترجمه ترگمان]کارشناسان پزشکی قانونی جستجوی پرزحمت آوار را انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Forensic scientists are examining the wreckage for clues about the cause of the explosion.
[ترجمه گوگل]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه هواپیما برای یافتن سرنخ هایی در مورد علت انفجار هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه clues در مورد علت این انفجار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were convicted on forensic evidence alone.
[ترجمه گوگل]آنها تنها بر اساس شواهد پزشکی قانونی محکوم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به تنهایی به مدارک پزشکی قانونی محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Forensic tests showed that the man had been poisoned.
[ترجمه گوگل]آزمایشات پزشکی قانونی نشان داد که این مرد مسموم شده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش قانونی نشون داد که اون مرد مسموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Forensic experts searched the area for clues.
[ترجمه گوگل]کارشناسان پزشکی قانونی منطقه را برای یافتن سرنخ جستجو کردند
[ترجمه ترگمان]متخصصان پزشکی قانونی منطقه را به دنبال سرنخ ها جستجو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Forensic experts found traces of blood in the car.
[ترجمه گوگل]کارشناسان پزشکی قانونی ردی از خون در خودرو پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]متخصصان پزشکی قانونی نشانه هایی از خون را در خودرو پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Police are awaiting the results of a forensic examination.
[ترجمه گوگل]پلیس منتظر نتیجه تحقیقات پزشکی قانونی است
[ترجمه ترگمان]پلیس در انتظار نتایج آزمایش قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A forensic team was hunting for clues.
[ترجمه گوگل]یک تیم پزشکی قانونی در حال جستجوی سرنخ ها بودند
[ترجمه ترگمان]یه تیم پزشکی دنبال سرنخ می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The forensic scientists who carried out the original tests will be called to give evidence.
[ترجمه گوگل]دانشمندان پزشکی قانونی که آزمایشات اولیه را انجام داده اند برای ارائه مدرک فراخوانده خواهند شد
[ترجمه ترگمان]دانشمندان قانونی که آزمایش های اصلی را انجام دادند، احضار خواهند شد تا مدارک ارائه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Factual and forensic evidence makes a suicide verdict the most compelling answer to the mystery of his death.
[ترجمه گوگل]شواهد واقعی و پزشکی قانونی، حکم خودکشی را قانع‌کننده‌ترین پاسخ به معمای مرگ او می‌سازد
[ترجمه ترگمان]شهادت و مدارک پزشکی قانونی، یک حکم خودکشی را به موثرترین پاسخ به معمای مرگ او تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Without corroboration from forensic tests, it will be difficult to prove that the suspect is guilty.
[ترجمه گوگل]بدون تایید آزمایشات پزشکی قانونی، اثبات مجرم بودن مظنون دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون دلیل و گواه بر آزمایش های قانونی، اثبات این که این مظنون مقصر است، دشوار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Forensic tests should settle the question of whether Bates was actually present at the scene of the crime.
[ترجمه گوگل]آزمایشات پزشکی قانونی باید این سؤال را حل کند که آیا بیتس واقعاً در صحنه جنایت حضور داشته است یا خیر
[ترجمه ترگمان]آزمایش های پزشکی قانونی باید مطرح کنند که آیا دوشیزه بیتس در صحنه جنایت حاضر است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدلی (صفت)
dialectic, dialectical, argumentative, polemical, polemic, controversial, forensic, disputant, disputatious

قانونی (صفت)
valid, rightful, lawful, standard, canonical, legal, juridical, legitimate, statutory, forensic, normative, licit

دادگاهی (صفت)
forensic

بحثی (صفت)
forensic

مربوط به سخنرانی (صفت)
forensic

تخصصی

[حقوق] مربوط به دادگاه

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or used in a court of law; argumentative, rhetorical
when a forensic analysis is done, objects are examined scientifically in order to discover information about a crime.

پیشنهاد کاربران

۱. دادگاهی. {مربوط به} دادگاه ۲. {مربوط به} علم قضایی. قضایی. ۳. قانونی
مثال:
In 2007, forensic experts found DNA on a tie which the hijacker took off before jumping out the plane, but they have not been able to match it to anybody.
...
[مشاهده متن کامل]

در سال ۲۰۰۷ متخصصان قضایی و قانونی دی ان ای را بر روی کراواتی که هواپیما ربا قبل از پریدن از هواپیما در آورده بود پیدا کردند اما قادر نبودند آن را با هیچ کسی تطبیق بدهند.

این صفت به معنی �قضایی� است که بخشی از عنوان بسیاری از رشته های علمی مانند آواشناسی قضایی ( Forensic phonetics ) یا انسان شناسی قضایی ( Forensic anthropology ) می باشد.
لطفا واژه Forensic را با Forensics خلط نکنید. اولی صفت و دومی اسم ( به همان معنای پزشکی قانونی است. )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : forensics
✅️ صفت ( adjective ) : forensic
✅️ قید ( adverb ) : forensically
کالبد شناسی
جنایی
forensic psychology روانشناسی جنایی
جرم کاوانه، ( مربوط به ) کشف جرم، علمیِ قانونی
Forensic psychiatrist
روانپزشک قانونی
وابسته به جرم شناسی و بررسی جنایی
دادگاهی, وابسته به دادگاه
آزمایشات علمی/تکنیک های به کار برده شده در شناسایی جرم =forensics
آزمایشگاهی که چنان تحقیقاتی در آن صورت می گیرد
عبارت Digital forensics: جرم شناسی قانونی رقمی. شاخه ای از علم قانونی مشتمل بر احیاء و بررسی محتویات پیدا شده در دستگاه های رقمی، اغلب در رابطه با جرم کامپیوتری. این عبارت در اساس مترادف با رایانش قانونی
...
[مشاهده متن کامل]
بود ولی گسترش پیدا کرده است به پوشش بررسی همه دستگاه هایی که قادرند داده های رقمی را ذخیره نمایند. یکی از کاربردهای آن حمایت از یک فرضیه قبل از دادگاه جنایی است.

پزشکی قانونی
جرم شناسی
جرم شناسی
پلیس علمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس