fish hook


معنی: قلاب ماهی گیری، قلاب
معانی دیگر: قلاب لنگرکش، قلاب ماهی گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a metal hook with a barb and sharp tip, used to catch fish.

جمله های نمونه

1. Our fishhooks have hung together.
[ترجمه گوگل]قلاب های ماهی ما با هم آویزان شده اند
[ترجمه ترگمان]قلاب ماهیگیری ما با هم آویزان شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So the wife took her bone pipes and a bone fish-hook, she stepped into the boat and put out to sea.
[ترجمه گوگل]پس زن لوله‌های استخوانی و قلاب ماهی استخوانی‌اش را برداشت، وارد قایق شد و به دریا رفت
[ترجمه ترگمان]بنابراین زن چپق استخوان و یک قلاب ماهی را برداشت و به داخل قایق رفت و به سمت دریا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were some fish-hooks attached to the cord higher up, tiny little fish-hooks.
[ترجمه گوگل]چند قلاب ماهی به طناب بالاتر وصل شده بود، قلاب‌های کوچک ماهی
[ترجمه ترگمان]چند تا قلاب ماهی که به سیم آویخته شده بود، قلاب ماهی کوچک کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As for the Confederates, they were obliged to set up a larger fish-hook running parallel to that of the Federals.
[ترجمه گوگل]در مورد کنفدراسیون ها، آنها موظف بودند که یک قلاب ماهی بزرگتر به موازات قلاب فدرال ها ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]در مورد کنفدراسیون، آن ها مجبور بودند که یک قلاب ماهی بزرگ تر را که موازی با آن بود نصب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can you pull in the leviathan with a fishhook tie down his tongue with a rope?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید لویاتان را با یک قلاب ماهی بکشید و زبانش را با طناب ببندید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید با یک طناب به لویاتان حمله کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The deluded mind twists on a fishhook. The pure mind is the bright full moon.
[ترجمه گوگل]ذهن فریب خورده روی قلاب ماهی می پیچد ذهن پاک ماه کامل روشن است
[ترجمه ترگمان] ذهن فریب خورده توسط \"fishhook\" پیچیده میشه ذهن خالص ماه کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Little hand is fishhook, gently ~ hooks nab!
[ترجمه گوگل]دست کوچک ماهی قلاب است، به آرامی ~ قلاب ناب!
[ترجمه ترگمان]دست کوچک او fishhook است، به آرامی دستگیرش کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The utility model discloses an integrated fishhook which is a fishing tackle.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند یک قلاب ماهی یکپارچه را نشان می دهد که یک وسیله ماهیگیری است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی، یک fishhook یکپارچه را که یک ابزار ماهیگیری است، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can you draw out Leviathan with a fishhook? Or press down his tongue with a cord?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید لویاتان را با قلاب ماهی بیرون بکشید؟ یا زبانش را با بند ناف فشار دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی \"لوایتن\" رو با \"fishhook\" بکشی بیرون؟ یا زبونش رو با سیم فشار بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seeing that I asked Fishhook away mysteriously, they followed us secretly and now they wanted to leave this troublous corsair with Caesar.
[ترجمه گوگل]با دیدن اینکه من به طور مرموزی از فیش هوک خواستم دور شود، مخفیانه دنبال ما رفتند و حالا می خواستند این کورسی دردسرساز را نزد سزار بگذارند
[ترجمه ترگمان]با دیدن اینکه من از او خواهش کردم به طور مرموزی فرار کند، آن ها ما را مخفیانه تعقیب کردند و حالا آن ها می خواستند این دزد دریایی را با سزار ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The integrated fishhook can not only save the fishing lures but also improve the fishing efficiency.
[ترجمه گوگل]قلاب ماهیگیری یکپارچه نه تنها می تواند طعمه های ماهیگیری را نجات دهد بلکه کارایی ماهیگیری را نیز بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]The یکپارچه نه تنها می توانند طعمه های ماهیگیری را نجات دهند بلکه کارآیی ماهیگیری را نیز بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Union lines were taking the shape of a fishhook, one three miles long.
[ترجمه گوگل]خطوط یونیون به شکل یک قلاب ماهی به طول یکی سه مایل بود
[ترجمه ترگمان]خطوط اتحادیه به شکل یک fishhook در طول سه مایل طول کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the sections of 27 cadavers (6 4%), left pulmonary artery and anterior segmental artery which together like a fishhook drew left superior pulmonary vein.
[ترجمه گوگل]بر روی برش‌های 27 جسد (6 4%)، شریان ریوی چپ و شریان سگمنتال قدامی که با هم مانند قلاب ماهی، ورید ریوی فوقانی چپ را می‌کشیدند
[ترجمه ترگمان]در بخش های ۲۷ جسد (۶ درصد)، سرخرگ ریوی و سرخرگ شکمی قدامی که مانند یک fishhook سیاه رگ ریوی برتری را کنار گذاشته بودند، باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Concern for all things lowly was almost an article of faith for the Wedgwood cousins, who taught young Darwin to euthanize earthworms in brine before impaling them on a fishhook.
[ترجمه گوگل]نگرانی برای همه چیزهای پست تقریباً برای پسرعموهای Wedgwood بود که به داروین جوان آموزش دادند که کرم‌های خاکی را قبل از اینکه آنها را روی قلاب ماهی بگذارد در آب نمک بکشد
[ترجمه ترگمان]در مورد تمام چیزهایی که ناچیز بود، تقریبا یک مقاله از ایمان به دختر عموها، که به داروین جوان آموخته بودند که کرم های خاکی را قبل از impaling در یک fishhook به کار گیرند، به داروین آموزش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلاب ماهی گیری (اسم)
angle, fish hook

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

تخصصی

[نساجی] اسلاب ماهی شکل - اسلاب دوکی شکل

انگلیسی به انگلیسی

• hook used to catch fish

پیشنهاد کاربران

fish hook ( n ) ( fɪʃ hʊk ) =a sharp metal hook for catching fish, with a point that curves backward to make it difficult to pull out
fish hook
قلاب ماهیگیری، تتو
قلاب ماهی گیری

بپرس