feasibility

/ˌfiːzəˈbɪləti//ˌfiːzəˈbɪlɪti/

معنی: امکان، شدنی بودن
معانی دیگر: امکان، شدنی بودن

جمله های نمونه

1. Some of them doubted the feasibility of the proposal.
[ترجمه حسام الدین] بعضی از آن ها درباره ی عملیاتی بودن این پیشنهاد شک داشتند.
|
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در عملی بودن این پیشنهاد تردید داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها در مورد امکان این پیشنهاد تردید داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The local authority is to carry out a feasibility study into expanding the old stadium.
[ترجمه موسی] مقامات محلی قرار است یک مطالعه امکان سنجی برای توسعه ورزشگاه قدیمی انجام دهند.
|
[ترجمه گوگل]مقامات محلی قرار است یک مطالعه امکان سنجی برای توسعه ورزشگاه قدیمی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی باید یک مطالعه امکان سنجی برای توسعه ورزشگاه قدیمی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company undertook an extensive feasibility study before adopting the new system.
[ترجمه موسی] این شرکت قبل از اتخاذ این متد جدید ، یک مطالعه امکان سنجی گسترده را انجام داد.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت قبل از اتخاذ سیستم جدید یک مطالعه امکان سنجی گسترده انجام داد
[ترجمه ترگمان]این شرکت پیش از اتخاذ سیستم جدید یک مطالعه امکان سنجی جامع را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The local council called for a feasibility study into the new road scheme.
[ترجمه گوگل]شورای محلی خواستار مطالعه امکان سنجی در طرح جاده جدید شد
[ترجمه ترگمان]شورای محلی خواستار مطالعه امکان سنجی در طرح جاده جدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The enormous difficulty makes him cynical about the feasibility of the idea.
[ترجمه گوگل]دشواری عظیم او را نسبت به امکان سنجی این ایده بدبین می کند
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ باعث می شود که او در مورد امکان این ایده بدبین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The committee will study the feasibility of setting up a national computer network.
[ترجمه گوگل]این کمیته امکان سنجی راه اندازی شبکه کامپیوتری ملی را بررسی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کمیته امکان سنجی راه اندازی یک شبکه ملی رایانه ای را مورد مطالعه قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Derek persuaded me of the feasibility of the idea.
[ترجمه موسی] درک من را نسبت به تحقق پذیری ایده متقاعد کرد.
|
[ترجمه گوگل]درک من را در مورد امکان پذیر بودن این ایده متقاعد کرد
[ترجمه ترگمان]درک شدنی بودن ایده رو به من رسوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We should do a feasibility study before adopting the new proposals.
[ترجمه گوگل]ما باید قبل از پذیرش پیشنهادهای جدید یک مطالعه امکان سنجی انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از اتخاذ پیشنهادها جدید یک مطالعه امکان سنجی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company agreed to conduct a feasibility study for a hydroelectric plant at Aimores.
[ترجمه گوگل]این شرکت موافقت کرد که یک مطالعه امکان سنجی برای یک نیروگاه برق آبی در Aimores انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت موافقت کرده است تا یک مطالعه امکان سنجی برای یک نیروگاه برق آبی در Aimores انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We're looking at the feasibility of building a shopping centre there.
[ترجمه گوگل]ما در حال بررسی امکان ساخت یک مرکز خرید در آنجا هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به امکان سنجی ساخت یک مرکز خرید در آنجا نگاه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I doubt the feasibility of the plan.
[ترجمه گوگل]من در عملی بودن طرح شک دارم
[ترجمه ترگمان]شک دارم که اجرای این نقشه عملی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our pilot project aims to assess the feasibility of identifying people at risk, nothing more.
[ترجمه گوگل]هدف پروژه آزمایشی ما ارزیابی امکان سنجی شناسایی افراد در معرض خطر است، نه بیشتر
[ترجمه ترگمان]هدف از پروژه آزمایشی ما ارزیابی امکان شناسایی افراد در معرض خطر، هیچ چیز دیگر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When expenses are itemized, feasibility of the project is more clearly understood.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هزینه ها به تفکیک مشخص می شوند، امکان سنجی پروژه به وضوح درک می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که این مبلغ مورد ملاحظه قرار می گیرد، امکان سنجی این پروژه به روشنی قابل درک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Discusses feasibility in economic, technical and political terms, discussing urban decentralisation and the re-development of brownfield sites.
[ترجمه گوگل]امکان سنجی را از نظر اقتصادی، فنی و سیاسی مورد بحث قرار می دهد، در مورد تمرکززدایی شهری و توسعه مجدد سایت های برون فیلد بحث می کند
[ترجمه ترگمان]در خصوص امکان سنجی اقتصادی، فنی و سیاسی، بحث در مورد تمرکز زدایی شهری و توسعه مجدد سایت های brownfield بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Often when determining the economic and financial feasibility of these projects, the additional costs of such programs tend to be overlooked.
[ترجمه گوگل]اغلب هنگام تعیین امکان سنجی اقتصادی و مالی این پروژه ها، هزینه های اضافی چنین برنامه هایی نادیده گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب هنگام تعیین امکان سنجی اقتصادی و مالی این پروژه ها، هزینه های اضافی چنین برنامه هایی نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امکان (اسم)
possibility, facility, eventuality, possible, feasibility

شدنی بودن (اسم)
feasibility

تخصصی

[حسابداری] عملی بودن
[حقوق] عملی بودن، امکان
[ریاضیات] امکان پذیری، شدنی بودن، امکان، میسر بودن، قابلیت دسترسی
[آب و خاک] امکانیابی

انگلیسی به انگلیسی

• capability of being carried out, capability of being achieved; likelihood, probability

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : feasibility
صفت ( adjective ) : feasible
قید ( adverb ) : feasibly
امکان تحقق
تحقق پذیری
the feasibility of screening athletes for cardiac disease’
امکان اجرای غربالگری ورزشکاران به لحاظ بیماری قلبی
feasibility ( noun ) = امکان، احتمال، امکان سنجی، تحقق پذیری، قابلیت اجرایی، امکان پذیری، توجیهی، معقولیت
Definition =حالت عملی یا ممکن بودن/احتمال وقوع چیزی
feasibility study = مطالعه توجیهی، مطالعه امکان پذیری
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - We're looking at the feasibility of building a shopping centre there.
ما در حال بررسی امکان پذیری ساخت یک مرکز خرید در آنجا هستیم.
2 - This level of description is sufficient for an engineer to consider initial design feasibility.
این سطح از توصیف برای یک مهندس کافی است تا قابلیت اجرایی طرح اولیه را در نظر بگیرد.
3 - Thus, most analyses are undertaken at their request, prioritized according to their urgency and feasibility.
بنابراین ، بیشتر تجزیه و تحلیل ها به درخواست آنها انجام می شود ، با توجه به ضرورت و تحقق پذیری آنها ، اولویت بندی می شود.
4 - before they begin the project, a study must be done of its feasibility.
قبل از شروع پروژه ، باید مطالعه ای درباره قابلیت اجرایی آن انجام شود.

امکان پذیری/سنجی
1 ) The company undertook an extensive feasibility study before adopting the new system
شرکت بعهده گرفت/تقبل کرد یک تحقیق گسترده جهت امکان سنجی را قبل از انتخاب کردن/پذیرفتن این سیستم جدید
...
[مشاهده متن کامل]

2 ) The company agreed to conduct a feasibility study for a hydroelectric plant at Aimores

possibility
قابل انجام
شایش پذیری
حل شدنی، میسر
امکان سنجی
قابلیت دسترسی
امکان پذیری
امکان پذیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس