fearlessly


بی باکانه، ازروی بی پروایی، بدون ترس، دلیرانه

جمله های نمونه

1. he faced the stronger enemy fearlessly
او دلیرانه با دشمن نیرومندتر رو در رو شد.

2. The slave fearlessly lammed into his master.
[ترجمه گوگل]غلام بی ترس به اربابش کوبید
[ترجمه ترگمان]برده بدون ترس به اربابش حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gazed fearlessly at the gunman.
[ترجمه گوگل]او بدون ترس به مرد مسلح خیره شد
[ترجمه ترگمان]و بدون ترس به مرد تیرانداز چشم دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Footballers must learn to tackle fearlessly.
[ترجمه گوگل]فوتبالیست ها باید بی باکانه تکل زدن را یاد بگیرند
[ترجمه ترگمان]Footballers باید یاد بگیرند بدون ترس و بدون ترس برخورد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He fearlessly lammed into his attackers, and soon they all fled away.
[ترجمه گوگل]او بدون ترس به مهاجمان خود کوبید و به زودی همه آنها فرار کردند
[ترجمه ترگمان]وی بدون ترس به مهاجمان حمله کرد، و طولی نکشید که همگی از آنجا گریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They fought fearlessly against the invading armies.
[ترجمه گوگل]آنها بدون ترس با ارتش مهاجم جنگیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون ترس علیه ارتش مهاجم جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After all, your editorial on fossil fuels, fearlessly and correctly reported global warming data in degrees Celsius.
[ترجمه گوگل]به هر حال، سرمقاله شما در مورد سوخت های فسیلی، بدون ترس و به درستی داده های گرمایش زمین را بر حسب درجه سانتیگراد گزارش کرده است
[ترجمه ترگمان]بعد از همه، سرمقاله شما به سوخت فسیلی، بدون ترس و به درستی داده های گرم شدن کره زمین را در درجه سانتیگراد گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fearlessly attacked convention, which caused problems when he pitched into established reputations.
[ترجمه گوگل]او بدون ترس به کنوانسیون حمله کرد، که باعث ایجاد مشکلاتی در زمانی که او به شهرت مشهوری رسید
[ترجمه ترگمان]او بدون ترس کنوانسیون را مورد حمله قرار داد که باعث بروز مشکلاتی در زمانی شد که به شهرت و شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His argument seemed to be based fearlessly on the refusal to recognise what is already public knowledge about our plans.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که استدلال او بی‌باکانه مبتنی بر امتناع از به رسمیت شناختن آنچه قبلاً دانش عمومی در مورد برنامه‌های ما است است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که استدلال او بدون ترس از امتناع از شناختن چیزی که در حال حاضر دانش عمومی درباره برنامه های ما است، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fearlessly, it went on its endless journey, league upon league to the furthermost regions of Asia, in utter solitude, mysterious.
[ترجمه گوگل]بدون ترس، سفر بی پایان خود را، لیگ به لیگ تا دورترین مناطق آسیا، در خلوت مطلق، مرموز پیش برد
[ترجمه ترگمان]fearlessly، سفر بی پایان، لیگ در لیگ furthermost آسیا، در انزوای مطلق، در تنهایی، اسرارآمیز و اسرارآمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He seemed to spearhead every important city so fearlessly and successfully.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او هر شهر مهمی را بدون ترس و با موفقیت رهبری می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او هر شهر مهم را بدون ترس و وحشت به من نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fearlessly, he led the troops into combat.
[ترجمه گوگل]او بدون ترس، نیروها را به نبرد هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]fearlessly، اون سربازها را به جنگ هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will cry from now on, she will stand, fearlessly facing hers destiny.
[ترجمه گوگل]از این به بعد گریه خواهد کرد، او می ایستد، بدون ترس با سرنوشت خود روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]ویل از این به بعد، بدون ترس و وحشت به سرنوشت خود نگاه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fearlessly, Tom lashed into the robbers, who soon ran away.
[ترجمه گوگل]تام بدون ترس به سارقین حمله کرد که به زودی فرار کردند
[ترجمه ترگمان]در این موقع تام به دزدها حمله ور شد و به زودی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in fearless manner, courageously, bravely, boldly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fear
✅️ اسم ( noun ) : fear / fearfulness / fearlessness
✅️ صفت ( adjective ) : fearful / fearless / fearsome
✅️ قید ( adverb ) : fearfully / fearlessly / fearsomely
شجاعانه
Without any fear

بپرس