extraordinarily

/ɪkˌstrɔːrd.ənˈer.ə.li//ɪkˌstrɔːrd.ənˈer.ə.li/

بطورفوق العاده

جمله های نمونه

1. An elephant's nose is extraordinarily long!
[ترجمه گوگل]بینی فیل فوق العاده بلند است!
[ترجمه ترگمان]بینی فیل فوق العاده دراز است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. a home life that has been extraordinarily squally.
[ترجمه گوگل]زندگی خانگی که به طرز خارق العاده ای بد بوده است
[ترجمه ترگمان]زندگی خانوادگی که فوق العاده پر آشوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why had James behaved so extraordinarily?
[ترجمه گوگل]چرا جیمز رفتار فوق العاده ای داشت؟
[ترجمه ترگمان]چرا جیمز این قدر فوق العاده رفتار کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had a terrible head and was extraordinarily drunk.
[ترجمه گوگل]سرم خیلی بد بود و به طرز خارق العاده ای مست بودم
[ترجمه ترگمان]سر وحشتناکی داشتم و فوق العاده مست بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He described it as an extraordinarily tangled and complicated tale.
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک داستان فوق العاده درهم و پیچیده توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او آن را به عنوان یک داستان فوق العاده پیچیده و پیچیده توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had an extraordinarily penetrating gaze.
[ترجمه گوگل]نگاهی فوق العاده نافذ داشت
[ترجمه ترگمان]نگاهش نافذ و نافذ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An extraordinarily large order bucked up all the staff.
[ترجمه گوگل]یک سفارش فوق‌العاده بزرگ همه کارکنان را به خود جذب کرد
[ترجمه ترگمان]یک فرمان فوق العاده بزرگ در تمام کارکنان شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is, it must be said, extraordinarily beautiful.
[ترجمه گوگل]باید گفت که او فوق العاده زیباست
[ترجمه ترگمان]باید گفت که فوق العاده زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He behaves extraordinarily for someone in his position.
[ترجمه گوگل]او برای کسی که در موقعیتش قرار دارد رفتار غیرعادی دارد
[ترجمه ترگمان]برای کسی در موقعیت او فوق العاده رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apart from the hair, he looked extraordinarily unchanged.
[ترجمه گوگل]به غیر از مو، او به طرز خارق العاده ای بدون تغییر به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به جز موی سرش به طور عجیبی تغییر نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was quick-witted and had an extraordinarily agile mind.
[ترجمه گوگل]او تیز هوش بود و ذهنی فوق العاده چابک داشت
[ترجمه ترگمان]او باهوش و باهوش بود و ذهن فوق العاده سریعی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were extraordinarily lucky.
[ترجمه گوگل]ما فوق العاده خوش شانس بودیم
[ترجمه ترگمان] ما فوق العاده خوش شانس بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is an extraordinarily beautiful girl.
[ترجمه گوگل]او یک دختر فوق العاده زیبا است
[ترجمه ترگمان]دختر فوق العاده زیبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It has now become clear how extraordinarily fecund a decade was the 1890s.
[ترجمه گوگل]اکنون مشخص شده است که دهه 1890 یک دهه چقدر بارور بود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مشخص شده است که چگونه یک دهه از دهه ۱۸۹۰ میلادی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Extraordinarily, the favourites for the title lie at the bottom of the table.
[ترجمه گوگل]به طور فوق العاده ای، افراد مورد علاقه برای این عنوان در انتهای جدول قرار دارند
[ترجمه ترگمان]به گفته Extraordinarily، افراد مورد علاقه برای این عنوان در پایین میز قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exceptionally, uncommonly, remarkably

پیشنهاد کاربران

۱. فوق العاده۲. بطور استثنایی ۳. غیر عادی. بطور غیرعادی. عجیب ۴. بیش از حد معمول
مثال:
Because they would have been done extraordinarily well.
چون انها {کارشان را} بطور استثنایی {و فوق العاده} خوب انجام داده بودند.
به شدت
extremely
غیرمنتظره
1.
in a very unusual or remarkable way
2.
to a remarkable degree; extremely

به طور خارق العاده ای

بپرس