extensiveness


بسیاری، زیادی، وسعت، امتداد، جامعیت

جمله های نمونه

1. The extensiveness of his knowledge surprised them.
[ترجمه گوگل]گستردگی دانش او آنها را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]The دانش او آن ها را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its glamour and extensiveness lie not only in its functions but also in its language.
[ترجمه گوگل]زرق و برق و گستردگی آن نه تنها در کارکردها بلکه در زبان آن نیز نهفته است
[ترجمه ترگمان]زرق و برق و extensiveness آن نه تنها در functions بلکه در زبان آن نیز دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The extensiveness, the profoundness and the intensiveness of present-day economy globalization has gone beyond our comprehension and expression.
[ترجمه گوگل]گستردگی، عمق و شدت جهانی شدن اقتصاد امروزی فراتر از درک و بیان ما بوده است
[ترجمه ترگمان]The، profoundness و the جهانی شدن اقتصاد امروز فراتر از درک و بیان ما رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The very extensiveness of his power was a temptation to abuse it.
[ترجمه گوگل]گستردگی قدرت او وسوسه سوء استفاده از آن بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از قدرت او وسوسه آن بود که از آن سواستفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Steinberg said President Hu's recent visit to the United States fully shows to the outside world the positive aspects of bilateral relations and extensiveness of their cooperation.
[ترجمه گوگل]اشتاینبرگ گفت که سفر اخیر رئیس جمهور هو به ایالات متحده به طور کامل جنبه های مثبت روابط دوجانبه و گستردگی همکاری آنها را به جهان خارج نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Steinberg گفت که دیدار اخیر رئیس جمهور چین از ایالات متحده به طور کامل در جهان خارج جنبه های مثبت روابط دو جانبه و extensiveness هم کاری آن ها را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The basic characteristics of the constitutional norm lies in its nature of supremacy, fundamentality, extensiveness, adhering to principles, adaptability and stability.
[ترجمه گوگل]ویژگی اساسی قانون اساسی در ماهیت برتری، بنیادی بودن، گستردگی، پایبندی به اصول، سازگاری و ثبات آن است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اساسی نرم قانون اساسی در ذات خود برتری، fundamentality، extensiveness، پیروی از اصول، سازگاری و پایداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present ideological and political work in hospitals is characterized by limitedness, openness, autonomy and extensiveness.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کار ایدئولوژیک و سیاسی در بیمارستان ها با محدودیت، باز بودن، خودمختاری و گستردگی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، کار سیاسی و سیاسی در بیمارستان ها توسط limitedness، آزادی، استقلال و extensiveness مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Space is an objective formation as well as expression of extensiveness and stretch of matter existence.
[ترجمه گوگل]فضا یک شکل گیری عینی و همچنین بیان وسعت و گستردگی وجود ماده است
[ترجمه ترگمان]فضا یک شکل گیری عینی و نیز بیان of و کشش ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chinese human rights have three salient characteristics. First, extensiveness.
[ترجمه گوگل]حقوق بشر چینی دارای سه ویژگی برجسته است اول، گستردگی
[ترجمه ترگمان]حقوق بشر چین سه ویژگی برجسته دارد اول، extensiveness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Various examination subject and profound contents of Keju the extensiveness of Keju Study in one aspect.
[ترجمه گوگل]موضوع امتحانی مختلف و مطالب عمیق کجو گستردگی مطالعه کجو از یک جنبه
[ترجمه ترگمان]بررسی مختلف و محتوای عمیق of مطالعه extensiveness در یک جنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In other words, it is in the transitional period from extensiveness to intensiveness.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر در دوره گذار از گستردگی به شدت است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، در دوره انتقالی از extensiveness تا intensiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The "potential rules" has its characteristic of effectiveness, spontaneous, concealment, improperness, enforcement and extensiveness.
[ترجمه گوگل]«قوانین بالقوه» دارای ویژگی اثربخشی، خودانگیختگی، پنهان کاری، نادرستی، اجرا و گسترده بودن است
[ترجمه ترگمان]\"قواعد بالقوه\" ویژگی های موثر بودن، خود فی البداهه، پنهان سازی، اجرا کردن، اجرا و extensiveness را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The effects correcting fault location due to components tolerance are reduced of extensiveness of neural networks.
[ترجمه گوگل]اثرات تصحیح مکان خطا به دلیل تحمل مولفه ها از گستردگی شبکه های عصبی کاسته می شود
[ترجمه ترگمان]اثرات تصحیح موقعیت خطا به علت تحمل مولفه ها، از extensiveness شبکه عصبی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His profound thinking and broad scope of spiritual conception contribute to the historic massiveness and epic-like extensiveness in his music.
[ترجمه گوگل]تفکر عمیق او و دامنه وسیع درک معنوی او به انبوه تاریخی و گستردگی حماسی مانند موسیقی او کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تفکر ژرف و دامنه وسیعی از مفهوم معنوی به the تاریخی و حماسی - در موسیقی او کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] گستردگی،وسعت در سنجش دگرسانی گرمابی، درجه ای که کانی های مستعد تبدیل به فازهای دگرسانی می شوند. مقدار دگرسانی در یک سنگ میزبان، بدون توجه به کانی شناسی یا توزیع. این مقیاس هم ارز پارامترهای گسترده در شیمی فیزیک می باشد. مقایسه شود با: فشردگی. فراگیری.

انگلیسی به انگلیسی

• wideness, broadness, lengthiness, spaciousness

پیشنهاد کاربران

اُستَنایی
( Ostanāiy )
�اُستَنیدن� ( extense ) و �‍ایی� ( iveness )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : extend
✅️ اسم ( noun ) : extension / extensiveness
✅️ صفت ( adjective ) : extensive / extendable / extended
✅️ قید ( adverb ) : extensively

بپرس