expectorate


معنی: سینه صاف کردن
معانی دیگر: تف کردن، آب دهان انداختن، ازسینه بیرون کردن، ازشش خارج کردن، موادبلغمی دفع کر

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: expectorates, expectorating, expectorated
• : تعریف: to cough up or spit out (phlegm).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: expectoration (n.), expectorator (n.)
• : تعریف: to spit, or to clear the respiratory tract by spitting out matter clogging it.

جمله های نمونه

1. In cases of tuberculosis blood is expectorated.
[ترجمه گوگل]در موارد سل خون خلط می شود
[ترجمه ترگمان]در موارد ابتلا به بیماری سل، بیماری سل مقاوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whoosh! your lips expectorate a stream of self-igniting gasoline.
[ترجمه گوگل]اوه لب های شما جریانی از بنزین خود اشتعال را دفع می کند
[ترجمه ترگمان]! … Whoosh … دهنتو برای تف کردن یه سیل از \"بنزین\" تف می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Inability to expectorate and is obliged to swallow any sputum that is raised; it may taste greasy.
[ترجمه گوگل]ناتوانی در خلط زایی و مکلف به بلع هر خلطی که خارج می شود ممکن است طعم آن چرب باشد
[ترجمه ترگمان]تف کردن برای تف کردن و مجبور شدن هر مخاط را که بزرگ است قورت بدهد، شاید مزه چرب و چرب داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do not expectorate on the sidewalks.
[ترجمه گوگل]در پیاده روها خلط آور نکنید
[ترجمه ترگمان]در پیاده روها پرسه نزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The main symptoms were cough, expectorate white phlegm, hemoptysis and fever, respectively.
[ترجمه گوگل]علائم اصلی به ترتیب سرفه، خلط سفید خلط، هموپتیزی و تب بود
[ترجمه ترگمان]علایم اصلی سرفه، خلط سفید expectorate، hemoptysis و تب به ترتیب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is illegal to expectorate from any second-story window.
[ترجمه گوگل]خروج خلط از هر پنجره طبقه دوم غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]It از هر پنجره طبقه دوم غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He began to expectorate small amounts of blood - streaked sputum.
[ترجمه گوگل]او شروع به دفع مقادیر کمی خون کرد - خلط رگه‌دار
[ترجمه ترگمان]شروع به تف کردن مقدار کمی خلط خونی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. NEED you expectorate so loudly?
[ترجمه گوگل]آیا نیاز به خلط آور دارید؟
[ترجمه ترگمان]چه لزومی داره که این طوری تف کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Later tough mucus may form which is difficult to expectorate.
[ترجمه گوگل]بعداً ممکن است مخاط سختی تشکیل شود که خلط آور دشوار است
[ترجمه ترگمان]بعدا خلط سفت و سخت ممکن است شکل بگیرد که to کردن آن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is suitable in the lung hot Yin deficient result cough expectorate, the mouth swallows dry does, pulmonary tuberculosis cough and so on.
[ترجمه گوگل]مناسب در ریه گرم یین کمبود نتیجه خلط سرفه، دهان بلع خشک می کند، سرفه سل ریوی و غیره
[ترجمه ترگمان]در نتیجه سرفه سرفه expectorate، دهان، سرفه خشکی ریوی و غیره مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions. Use of 3 induced sputum samples was more sensitive than use of 3 gastric washings for diagnosis of tuberculosis in patients who could not expectorate spontaneously.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از 3 نمونه خلط القا شده نسبت به استفاده از 3 شستشوی معده برای تشخیص سل در بیمارانی که قادر به خلط خودبه‌خود نبودند حساس‌تر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری استفاده از نمونه های بزاق ۳ القا شده بسیار حساس تر از استفاده از ۳ washings gastric برای تشخیص بیماری سل در بیمارانی است که به طور خودبخود expectorate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Background. Many adults with pulmonary tuberculosis are unable to expectorate.
[ترجمه گوگل]زمینه بسیاری از بزرگسالان مبتلا به سل ریوی قادر به تخلیه خلط نیستند
[ترجمه ترگمان]پس زمینه بسیاری از بزرگسالان مبتلا به سل ریه نمی توانند به expectorate مبتلا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the interview, she coughed fitfully but would not expectorate.
[ترجمه گوگل]در طول مصاحبه، او به شدت سرفه کرد اما خلط نمی آورد
[ترجمه ترگمان]در خلال این گفت وگو، گاه گاه سرفه می کرد، اما تف نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Usually, after the chronic bronchitis is refers to other oneself who exception chronic cough knows the reason, patient plum year cough, above expectorate 3 months.
[ترجمه گوگل]معمولاً بعد از برونشیت مزمن به خود دیگری اشاره می‌شود که به استثنای سرفه مزمن علت آن را می‌داند، سرفه سالانه آلو بیمار، بالای خلط 3 ماه
[ترجمه ترگمان]معمولا بعد از برونشیت مزمن به فرد دیگری گفته می شود که استثنا سرفه مزمن را می داند، سرفه سال آلو بیمار، بیش از ۳ ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سینه صاف کردن (فعل)
hawk, hem, clear the throat, expectorate

انگلیسی به انگلیسی

• spit, expel phlegm from the throat or lungs

پیشنهاد کاربران

بپرس