exorcise

/ɛɡ.zɔr.siz//ˈɛksɔːsaɪz/

معنی: دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
معانی دیگر: اخراج کردن ارواح پلید

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exorcises, exorcising, exorcised
مشتقات: exorciser (n.)
(1) تعریف: to expel (a demon or evil spirit).

(2) تعریف: to free (a person or place) from evil spirits, curses, or the like.

جمله های نمونه

1. He confronted his childhood trauma and tried to exorcise the pain.
[ترجمه گوگل]او با آسیب های دوران کودکی خود روبرو شد و سعی کرد درد را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]او با ضربه روحی دوران کودکی اش روبرو شد و تلاش کرد که درد را از خود براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A priest was called in to exorcise the ghost.
[ترجمه گوگل]یک کشیش برای جن گیری روح فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]یه کشیش بهش زنگ زد تا روح رو تطهیر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It will take a long time to exorcise the memory of the accident.
[ترجمه گوگل]مدت زیادی طول می کشد تا خاطره حادثه را فراموش کنیم
[ترجمه ترگمان]این کار مدتی طول می کشد تا خاطره آن حادثه را از قلب خود بیرون براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So I can exorcise it with the scalpel of language.
[ترجمه گوگل]بنابراین من می توانم آن را با چاقوی سر زبان از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]پس من می توانم آن را با استفاده از چاقوی جراحی قلب از آن بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then there was an attempt to exorcise poor Amy's unquiet spirit.
[ترجمه گوگل]سپس تلاشی برای از بین بردن روح ناآرام امی بیچاره صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد سعی کردم که روح بی قرار امی بیچاره را تطهیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It did not exorcise demons, for those who truly understand the game of basketball realize that no real demons existed.
[ترجمه گوگل]این شیاطین را اخراج نکرد، زیرا کسانی که واقعاً بازی بسکتبال را درک می کنند، می دانند که هیچ شیاطین واقعی وجود نداشته اند
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که واقعا این بازی را درک می کنند که هیچ شیطانی واقعی وجود ندارد، آن را تطهیر نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper has probed into the relativity of Exorcise, Shaman and Yoga with prehistorical culture origin and psychological and physical healing.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی نسبیت جن گیری، شمن و یوگا با خاستگاه فرهنگ ماقبل تاریخ و شفای روانی و جسمانی پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله در زمینه نسبیت of، Shaman و یوگا با منشا فرهنگی prehistorical و شفا فیزیکی و فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And I write, hoping to exorcise some frustration.
[ترجمه گوگل]و من می نویسم، به این امید که کمی ناامیدی را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]و من می نویسم، به امید این که برخی از نا امیدی را دفع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rite of dancing to exorcise demons will soon be held in the temple.
[ترجمه گوگل]مراسم رقص برای جن گیری شیاطین به زودی در معبد برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]مراسم رقص برای آن که آن موجودات شیطانی را تطهیر کنند به زودی در معبد حبس خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Exorcise is a kind of traditional folk religious dance for sacrifice, which accumulates profound historical connotation.
[ترجمه گوگل]Exorcise نوعی رقص محلی سنتی برای قربانی کردن است که مفهوم تاریخی عمیقی را انباشته می کند
[ترجمه ترگمان]exorcise نوعی رقص مذهبی سنتی برای قربانی کردن است که معنای عمیق تاریخی را جمع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fireworks origin the initial agent, is for exorcise by the ghost, drives only if standard.
[ترجمه گوگل]آتش بازی منشأ عامل اولیه، برای جن گیری توسط روح است، فقط در صورت استاندارد رانندگی می کند
[ترجمه ترگمان]منشا این وسایل، عامل اولیه آن است که تنها در صورتی که استاندارد باشد، آن را می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He could not exorcise the memory of his past misdeeds.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست خاطره اعمال ناشایست گذشته خود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خاطرات گذشته گذشته اش را تطهیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cast out devils. Jesus didn't Exorcise all Israelis.
[ترجمه گوگل]شیاطین را بیرون کنید عیسی همه اسرائیلی ها را جن گیری نکرد
[ترجمه ترگمان]شیاطین رو بیرون کن مسیح همه اسرائیلی ها را انکار نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was clear that whatever demons he'd tried to exorcise were still present and squirming inside his head.
[ترجمه گوگل]واضح بود که هر شیاطینی را که سعی کرده بود از بدنش بیرون بیاورد، همچنان وجود داشت و در سرش می چرخید
[ترجمه ترگمان]واضح بود که هر شیطانی که او سعی کرده بود آن را تطهیر کند، هنوز در سرش موج می زد و پیچ وتاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

اخراج کردن (فعل)
deport, out, exorcise, can, oust, send down, exorcize

تطهیر کردن (فعل)
cleanse, purge, scour, exorcise, exorcize, expurgate, lustrate, sanctify

انگلیسی به انگلیسی

• expel an evil spirit, cast out a demon (also exorcize)

پیشنهاد کاربران

زدودن.
بیرون راندن احساسات
بیرون کردن از ذهن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exorcize
✅️ اسم ( noun ) : exorcist / exorcism
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
دور کردن
دفع کردن ( روح , جن ) ؛ فراموش کردن , از یاد بردن ( اتفاق بد )
– He asked the priest to exorcise the ghost
– After the priest exorcised the spirit, the strange noises stopped
– She tried to exorcise the past
– It will take a long time to exorcise the memory of the accident
To expel evil spirits

بپرس