exoneration


معنی: تبرئه، رو سفیدی
معانی دیگر: تبرئه، روسفیدی

جمله های نمونه

1. They expected complete exoneration for their clients.
[ترجمه گوگل]آنها انتظار تبرئه کامل موکلان خود را داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار داشتند که مشتریان خود را برای مشتریان خود تکمیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Exoneration is in a sense the obverse of responsibility.
[ترجمه گوگل]تبرئه به یک معنا نقطه مقابل مسئولیت است
[ترجمه ترگمان]تبرئه در توجیه مسیولیت پذیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Legal exemption, exoneration by party autonomy and liability insurance for director should be included in the sound system for exemption from liabilities of the director.
[ترجمه گوگل]معافیت قانونی، معافیت از طریق استقلال حزب و بیمه مسئولیت مدیر باید در سیستم صحیح معافیت از مسئولیت مدیر گنجانده شود
[ترجمه ترگمان]معافیت قانونی، معافیت از طریق استقلال حزبی و بیمه مسئولیت برای مدیر باید در سیستم صوتی برای معافیت از مسیولیت مدیر گنجانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. T-Bag wants exoneration for his help.
[ترجمه گوگل]تی بگ برای کمکش تبرئه می خواهد
[ترجمه ترگمان]لاک هارت برای کمک اون، exoneration رو می خواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. High-risk operations exoneration matter in law scholars is still quite a controversial subject. 200 17 "Civil Code draft" approach to the problem is still open to question.
[ترجمه گوگل]موضوع تبرئه عملیات پرخطر در دانشمندان حقوق هنوز یک موضوع بحث برانگیز است 200 17 رویکرد "پیش نویس قانون مدنی" به این مشکل هنوز جای سوال دارد
[ترجمه ترگمان]عملیات با ریسک بالا در ماده scholars قانون هنوز کاملا یک موضوع بحث برانگیز است نزدیک شدن ۲۰۰ ۱۷ \"پیش نویس قانون مدنی\" به این مشکل همچنان باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, there shall be no such exoneration of the Fund with regard to preventivemeasures.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین تبرئه ای از صندوق در خصوص اقدامات پیشگیرانه وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین exoneration از صندوق با توجه به preventivemeasures وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High-risk operations exoneration matter in law scholars is still quite a controversial subject.
[ترجمه گوگل]موضوع تبرئه عملیات پرخطر در دانشمندان حقوق هنوز یک موضوع بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]عملیات با ریسک بالا در ماده scholars قانون هنوز کاملا یک موضوع بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Exoneration: The heal portion of this ability will no longer be capable of critically healing.
[ترجمه گوگل]تبرئه: بخش شفابخش این توانایی دیگر قادر به درمان بحرانی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]تبرئه: بخش التیام این توانایی دیگر قادر به درمان انتقادی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The objective of religion lies in the ultimate exoneration, the relief of soul and the settlement of life, which in fact is the belief of God and Heaven both in non-existence.
[ترجمه گوگل]هدف دین در تبرئه نهایی، تسکین روح و تسویه زندگی است که در واقع اعتقاد خدا و بهشت ​​هر دو به نیستی است
[ترجمه ترگمان]هدف مذهب در the نهایی، آسایش روح و سازش زندگی است که در واقع اعتقاد به خدا و آسمان هر دو در عدم وجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He must be ecstatic about your exoneration.
[ترجمه گوگل]او باید از تبرئه شما به وجد آمده باشد
[ترجمه ترگمان]اون باید در مورد exoneration به وجد بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exoneration or rehabilitation should be made known as widely as were the original wrong decisions.
[ترجمه گوگل]تبرئه یا توانبخشی باید به همان اندازه که تصمیمات اشتباه اولیه بود شناخته شود
[ترجمه ترگمان]تبرئه یا تجدید حیات باید به گستردگی تصمیمات اشتباه اصلی شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Empathy for the criminal's childhood misery does not imply exoneration of the crimes he committed as an adult.
[ترجمه گوگل]همدلی با بدبختی دوران کودکی جنایتکار به معنای تبرئه جنایاتی نیست که او در بزرگسالی مرتکب شده است
[ترجمه ترگمان]همدلی مربوط به فقر دوران کودکی به exoneration از جرایمی که او به عنوان بزرگ سال مرتکب شده است، دلالت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Detroit Mayor Kwame Kilpatrick says he is looking forward to complete exoneration.
[ترجمه گوگل]کوام کیلپاتریک، شهردار دیترویت می گوید که مشتاقانه منتظر تبرئه کامل است
[ترجمه ترگمان]شهردار دیترویت، Kwame kilpatrick می گوید که او مشتاقانه منتظر تکمیل exoneration است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And he had information that would lead to the exoneration of Lincon Burrows.
[ترجمه گوگل]و او اطلاعاتی داشت که منجر به تبرئه لینکون باروز می شد
[ترجمه ترگمان]و اطلاعاتی داشت که منجر به the of شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبرئه (اسم)
absolution, exoneration, compurgation, exculpation, quietus, quittance

روسفیدی (اسم)
exoneration, acquittal

انگلیسی به انگلیسی

• acquittal, absolution; act of releasing from an obligation, act of freeing from a duty

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exonerate
✅️ اسم ( noun ) : exoneration
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
تبرئه ( در دادگاه )

بپرس