exonerate

/ɪɡˈzɑːnəreɪt//ɪɡˈzɒnəreɪt/

معنی: مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردن
معانی دیگر: بی گناه اعلام کردن، رفع اتهام کردن، بی تقصیر شناختن، برائت (کسی را) اعلام کردن، (در اصل) بار را سبک کردن، کاستن بار، (بار مسئولیت و غیره را) برداشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exonerates, exonerating, exonerated
مشتقات: exonerative (adj.), exoneration (n.)
(1) تعریف: to free from blame; absolve; exculpate.
مترادف: absolve, acquit, clear, exculpate
متضاد: accuse, charge, convict, criminate, incriminate
مشابه: excuse, justify, let off, pardon, vindicate

- He was exonerated because he committed the killing in self-defense.
[ترجمه حیدری] اون تبرئه گردید چون قبول ککرد که قتل را برای دفاع از خود انجام داده است
|
[ترجمه گوگل] او تبرئه شد زیرا در دفاع از خود این قتل را انجام داد
[ترجمه ترگمان] او به این دلیل تبرئه شد که مرتکب قتل در دفاع از خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to release from a task or obligation.
مترادف: absolve, acquit, excuse, release
مشابه: free, relieve, unburden

جمله های نمونه

1. Lyndon was exonerated from the accusation of cheating.
[ترجمه راد] لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد.
|
[ترجمه گوگل]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The official report basically exonerated everyone.
[ترجمه گوگل]گزارش رسمی اساساً همه را تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش رسمی اساسا همه را تبرئه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report exonerated the crew from all responsibility for the collision.
[ترجمه مینا] گزارش، خدمه رو از تمام مسئولیتها بابت تصادف مبرا کرد
|
[ترجمه گوگل]این گزارش خدمه را از تمام مسئولیت این برخورد مبرا کرد
[ترجمه ترگمان]این گزارش خدمه را از تمام مسئولیت ها برای برخورد تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report on the accident exonerates the bus driver from any responsibility.
[ترجمه گوگل]گزارش تصادف راننده اتوبوس را از هرگونه مسئولیت مبرا می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش در مورد این تصادف راننده اتوبوس را از هر گونه مسئولیتی در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was totally exonerated of any blame.
[ترجمه گوگل]او کاملاً از هر سرزنشی مبرا شد
[ترجمه ترگمان]اون کاملا تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An investigation exonerated the school from any blame.
[ترجمه گوگل]یک تحقیق، مدرسه را از هرگونه تقصیر مبرا کرد
[ترجمه ترگمان]یک تحقیق این مدرسه را از هر گونه سرزنش تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was exonerated from all responsibility for the accident.
[ترجمه گوگل]او از تمام مسئولیت این حادثه مبرا شد
[ترجمه ترگمان]او از تمام مسئولیت حادثه تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The police report exonerated Lewis from all charges of corruption.
[ترجمه گوگل]گزارش پلیس لوئیس را از تمام اتهامات فساد تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش پلیس لوئیس را از همه اتهامات فساد تبرئه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ross was exonerated of all charges of child abuse.
[ترجمه گوگل]راس از تمام اتهامات کودک آزاری تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]راس از همه اتهام های سو استفاده از کودکان تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a trial in March, a jury exonerated Connolly of harassing his former chief of staff.
[ترجمه گوگل]در دادگاهی در ماه مارس، هیئت منصفه کانولی را از آزار و اذیت رئیس سابق دفترش تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]در یک محاکمه در ماه مارس، هیات منصفه Connolly را از آزار رئیس سابق خود تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chances are that he will see his inconsistency and revise his moral views, either exonerating Smith or condemning himself.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که او ناسازگاری خود را ببیند و دیدگاه های اخلاقی خود را تجدید نظر کند، یا اسمیت را تبرئه کند یا خود را محکوم کند
[ترجمه ترگمان]احتمال این وجود دارد که او ناسازگاری او را ببیند و عقاید اخلاقی خود را اصلاح کند، یا exonerating اسمیت را محکوم کند و یا خودش را محکوم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I certainly have no intent of exonerating anybody.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً قصد تبرئه کسی را ندارم
[ترجمه ترگمان]من اصلا قصد کشتن کسی رو ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lauer is exonerated from blame.
[ترجمه گوگل]لاور از سرزنش مبراست
[ترجمه ترگمان]گناه از گناه مبرا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But he was not exonerated either.
[ترجمه گوگل]اما او نیز تبرئه نشد
[ترجمه ترگمان]اما او هم تبرئه نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبرا کردن (فعل)
absolve, exonerate, exculpate

تبرئه کردن (فعل)
exonerate, exculpate, forgive, clear, purge, acquit, assoil, excuse

روسفید کردن (فعل)
exonerate, exculpate, acquit, assoil

تخصصی

[حقوق] تبرئه کردن، مبرا کردن، بری الذمه کردن، معاف کردن، بی گناه اعلام کردن

انگلیسی به انگلیسی

• acquit, absolve, clear of blame, declare innocent; relieve of an obligation, free from a duty
to exonerate someone means to show that they are not responsible for something wrong that has happened; a formal word.

پیشنهاد کاربران

EXONERATE
یعنی تبرئه شدن،
He was exonerated
یعنی اون تبرئه شد ( از قتل یا هر چیز دیگه ای )
توجه به تلفظ /ɪɡˈzɑːnəreɪt/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exonerate
✅️ اسم ( noun ) : exoneration
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
تبرعه شدن - رفع اتهام
He got exonerated : او تبرعه شد
[Formal]
to prove that someone is not guilty of a crime or responsible for a problem, bad situation, etc.

بپرس