executive program


برنامه اجرایی

جمله های نمونه

1. Discussed the issue related to executive program.
[ترجمه گوگل]در مورد موضوع برنامه اجرایی بحث و تبادل نظر شد
[ترجمه ترگمان]موضوع مربوط به برنامه اجرایی را مورد بحث قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Draft the media strategy, media executive program and media schedule of the project.
[ترجمه گوگل]پیش نویس استراتژی رسانه، برنامه اجرایی رسانه و برنامه رسانه ای پروژه
[ترجمه ترگمان]پیش نویس استراتژی رسانه ها، برنامه اجرایی رسانه و برنامه رسانه ای پروژه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Offerred the executive program of green community construction.
[ترجمه گوگل]برنامه اجرایی ساخت جامعه سبز را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه اجرایی ساخت جامعه سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An executive program that controls the activities of independent programs in a multiprogramming or time - shared system .
[ترجمه گوگل]یک برنامه اجرایی که فعالیت های برنامه های مستقل را در یک سیستم چندبرنامه ای یا اشتراک زمانی کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]یک برنامه اجرایی که فعالیت های برنامه های مستقل در یک سیستم multiprogramming یا زمان تقسیم را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The software design part, mainly is the system business executive program design.
[ترجمه گوگل]بخش طراحی نرم افزار، عمدتاً طراحی برنامه اجرایی تجاری سیستم است
[ترجمه ترگمان]بخش طراحی نرم افزار به طور عمده طراحی برنامه اجرایی تجاری سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the saMe tiMe, the controls will reduce the iMpropriate use of systeM resources and shorten the length of executive prograM are tiMe of coMputer loading prograM.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، کنترل‌ها استفاده نادرست از منابع سیستم را کاهش می‌دهند و طول برنامه اجرایی برنامه بارگذاری رایانه را کوتاه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در the time، این کنترل ها استفاده iMpropriate از منابع systeM را کاهش داده و طول of اجرایی را کوتاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] برنامه مجری، برنامه اجرایی .

پیشنهاد کاربران

بپرس