exclusivity


معنی: ویژگی، انحصاریت
معانی دیگر: (انحصاری یا برون دار بودن) برون داری، طردگری، انزواطلبی، جدایی گرایی، تمایل به گرایش به خانواده یا گروه خود و برون داری دیگران

جمله های نمونه

1. The open approach contrasts favourably with the exclusivity of some universities.
[ترجمه Ehsan] محدودیت برخی از دانشگاه ها در تضاد با مزیت دسترسی باز است.
|
[ترجمه گوگل]رویکرد باز در تضاد مطلوب با انحصار برخی از دانشگاه ها است
[ترجمه ترگمان]رویکرد باز با انحصار برخی دانشگاه ها سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The resort still preserves a feeling of exclusivity.
[ترجمه گوگل]استراحتگاه همچنان احساس انحصاری بودن را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]این تفریحگاه دارای حس انحصار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Exclusivity period to follow signing of heads.
[ترجمه گوگل]دوره انحصاری به دنبال امضای سران
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی است که باید سر امضا را دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For many, partnership remains cloaked in a monastic exclusivity, as accessible as the holy orders.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، مشارکت در ردای انحصاری رهبانی باقی می‌ماند که به اندازه دستورات مقدس قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری، مشارکت در یک انحصار رهبانیت به عنوان دستورها مقدس در دسترس باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The exclusivity rule eliminates your kitchen and bedroom as a home office.
[ترجمه گوگل]قانون انحصار، آشپزخانه و اتاق خواب شما را به عنوان یک دفتر کار خانگی حذف می کند
[ترجمه ترگمان]قانون انحصار آشپزخانه و اتاق خواب شما را به عنوان یک دفتر خانگی حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is exclusivity of a high order.
[ترجمه گوگل]این انحصار از یک مرتبه بالا است
[ترجمه ترگمان]این منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the height of imperial power, exclusivity was rigidly applied.
[ترجمه گوگل]در اوج قدرت امپراتوری، انحصار به شدت اعمال می شد
[ترجمه ترگمان]در اوج قدرت سلطنتی، exclusivity را سخت به کار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thirst for exclusivity and recognition often is misguided, as it is in this instance.
[ترجمه گوگل]تشنگی برای انحصار و به رسمیت شناختن اغلب نادرست است، همانطور که در این مورد نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تشنگی برای انحصار و به رسمیت شناختن اغلب گمراه است چون در این مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cool has ego style, exclusivity of beauty is ecru.
[ترجمه گوگل]خنک دارای سبک نفس است، انحصار زیبایی است
[ترجمه ترگمان]خنک بودن سبک خود را دارد، منحصر به فرد بودن زیبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Exclusivity is the main attraction for customers in a city that is still obsessed with status, if not showiness.
[ترجمه گوگل]انحصارطلبی جذابیت اصلی برای مشتریان در شهری است که هنوز در مورد موقعیت، اگر نگوییم خودنمایی، وسواس دارند
[ترجمه ترگمان]Exclusivity یکی از جاذبه های مهم برای مشتریان در شهری است که هنوز در حال فکر کردن به وضعیت است، اگر نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های ناملموس بودن، انحصاری بودن، سرزمینی و موقتی است
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Generic drug exclusivity is a unique form of administrative protection for pharmaceutical products in United States.
[ترجمه گوگل]انحصار داروی ژنریک یک شکل منحصر به فرد حفاظت اداری برای محصولات دارویی در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]انحصار مواد مخدر یک شکل منحصر به فرد برای محصولات دارویی در ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our stone could annotate the fashion and exclusivity perfectly through its high quality.
[ترجمه گوگل]سنگ ما می تواند مد و انحصار را از طریق کیفیت بالای خود کاملاً نشان دهد
[ترجمه ترگمان]سنگ ما با کیفیت بالای خود، شکلی را تفسیر می کرد و منحصر به فرد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Note well the exclusivity of the Bible's claim.
[ترجمه گوگل]به انحصار بودن ادعای کتاب مقدس خوب توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به خوبی به انحصار ادعا کتاب مقدس توجه داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویژگی (اسم)
property, trait, exclusivity

انحصاریت (اسم)
exclusivity

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being exclusive, limitedness; tendency to exclude or shut out

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exclude
✅️ اسم ( noun ) : exclusion / exclusivity / exclusive / exclusiveness
✅️ صفت ( adjective ) : exclusive / exclusionary
✅️ قید ( adverb ) : exclusively
✅ حرف اضافه ( preposition ) : excluding
منحصر به فرد بودن
انحصار

بپرس