exaltation


معنی: بلندی، تجلیل، تمجید
معانی دیگر: ستایش، تعالی بخشی، والاسازی، سرافرازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exalting or the state of being exalted.
متضاد: abasement, degradation
مشابه: jubilee

(2) تعریف: an intense or excessive feeling of well-being; elation.
متضاد: depression
مشابه: bliss, joy, jubilee

جمله های نمونه

1. the exaltation of money and material success in today's world
والاپنداری پول و موفقیت مادی در جهان امروز

2. The news filled us with exaltation.
[ترجمه گوگل]خبر ما را سرشار از تعالی کرد
[ترجمه ترگمان]این خبر ما را با وجد و سرور پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The news filled them with exaltation.
[ترجمه گوگل]این خبر آنها را سرشار از تعالی کرد
[ترجمه ترگمان]اخبار آن ها را با شور و هیجان پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It gave a boost to the exaltation of the countryside, the idealization of a lost, golden, pre-industrial Arcadia.
[ترجمه گوگل]این امر به تعالی روستاها، ایده آل سازی آرکادیای گمشده، طلایی و ماقبل صنعتی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این امر موجب تسریع در تجلیل از حومه شهر شد، یعنی آرمان گرایی از دست رفته، طلایی، پیش از صنعتی و از قبل صنعتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a state of exaltation of the individual, a great and rare gift of a great and rare invigorating dream.
[ترجمه گوگل]این یک حالت تعالی فرد است، یک هدیه بزرگ و نادر از یک رویای نیروبخش بزرگ و نادر
[ترجمه ترگمان]این یک حالت تجلیل از فرد است، یک موهبت بزرگ و نادر از یک رویای نیرومند و کمیاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It demanded accelerated exaltation, accepted no instant without pregnant meanings as in epic, tragedy, comedy, or films.
[ترجمه گوگل]خواستار تعالی شتابان بود، هیچ لحظه ای را بدون معانی حامله مانند حماسه، تراژدی، کمدی یا فیلم نمی پذیرفت
[ترجمه ترگمان]این جنبش خواستار تسریع شور شد و هیچ لحظه ای بدون معنی باردار مانند حماسه، تراژدی، کمدی و یا فیلم پذیرفته نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her mood of ecstatic fidelity was a dangerous exaltation.
[ترجمه گوگل]حال و هوای وفاداری وجدآمیز او یک تعالی خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]شور و هیجانی که در وفاداری به وجد آمده بود، شور و هیجان خطرناکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How reduce coefficient of friction and the exaltation energy efficiency with maximum limit?
[ترجمه گوگل]چگونه ضریب اصطکاک و بازده انرژی تعالی را با حداکثر حد کاهش دهیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ضریب اصطکاک و افزایش بهره وری انرژی با حداکثر حد را کاهش می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was obviously in a state of exaltation.
[ترجمه گوگل]معلوم بود که در حالت تعالی بود
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که در حالت خلسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the midst of the exaltation of this thought he smiled, and that smile was strange.
[ترجمه گوگل]در میان تعالی این فکر لبخند زد و آن لبخند عجیب بود
[ترجمه ترگمان]در اوج هیجان این اندیشه لبخند زد و این لبخند غریب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her mood of exaltation united her with the others, with the whole marching movement.
[ترجمه گوگل]حال و هوای تعالی او او را با سایرین، با کل جنبش راهپیمایی، متحد کرد
[ترجمه ترگمان]حالت خلسه او را با دیگران به هم پیوند می داد و با تمام حرکات حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In his face there was a look of exaltation not unmixed with recklessness.
[ترجمه گوگل]در چهره او ظاهری از تعالی بود که با بی پروایی آمیخته نبود
[ترجمه ترگمان]در چهره اش آثار وجد و هیجانی در چهره اش هویدا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The metaphor suggests ecstasy, the exaltation of modern life, that aspiration imaged in Stieglitz too.
[ترجمه گوگل]این استعاره حاکی از خلسه، تعالی زندگی مدرن، آرزویی است که در استیگلیتز نیز به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]این استعاره از وجد، تجلیل زندگی مدرن، که تمایل به تصویر برداری در stieglitz نیز نشان می دهد، اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Moreover it was filled with a sort of exaltation, a lunatic intensity.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این مملو از نوعی تعالی بود، یک شدت دیوانه کننده
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، وجودش سرشار از شور و هیجان و شور و هیجان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلندی (اسم)
elevation, lift, supremacy, height, altitude, looming, eminence, sublimity, exaltation, eminency, toft

تجلیل (اسم)
homage, celebration, glorification, exaltation, kudos, magnification

تمجید (اسم)
praise, ploy, glorification, exaltation, doxology, laudation, plaudit

تخصصی

[روانپزشکی] شعف

انگلیسی به انگلیسی

• feeling of elation, euphoria
exaltation is an intense feeling of great joy and happiness; a formal word.
exaltation is the act of praising something or someone very highly; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. شعف. وجد. سرخوشی. شادمانی ۲. ستایش. تحسین. تمجید
مثال:
the exaltation of money and material success in today's world.
تمجید پول و موفقیت مادی در دنیای امروز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exalt
✅️ اسم ( noun ) : exaltation
✅️ صفت ( adjective ) : exalted
✅️ قید ( adverb ) : _
exaltation ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: شعف زدگی
تعریف: پرنشاطی همراه با خودبزرگ بینی

بپرس