espouse

/əˈspaʊz//ɪˈspaʊz/

معنی: نامزد کردن، عروسی کردن، عقدکردن، شوهر دادن
معانی دیگر: هواداری کردن (از)، طرفداری کردن، جانبداری کردن، حمایت کردن از، پشتیبانی کردن، زناشویی کردن، به زنی گرفتن، ازدواج کردن، زن دادن، عقیده داشتن به

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: espouses, espousing, espoused
مشتقات: espouser (n.)
(1) تعریف: to take up, hold, or commit oneself to (a cause, idea, or belief); embrace.
مترادف: adopt
متضاد: repudiate
مشابه: embrace, hold

- He had once espoused communist ideals, but now he rejected them.
[ترجمه گوگل] او زمانی از آرمان های کمونیستی حمایت کرده بود، اما اکنون آنها را رد کرد
[ترجمه ترگمان] او زمانی از ایده های communist سو استفاده کرده بود، اما حالا آن ها را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They espouse the view that the government is not doing enough to protect endangered species.
[ترجمه گوگل] آنها از این دیدگاه حمایت می کنند که دولت به اندازه کافی برای محافظت از گونه های در معرض خطر انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان] آن ها از این دیدگاه حمایت می کنند که دولت برای حفاظت از گونه های در معرض خطر کافی عمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to take in marriage.
مشابه: marry, wed

- It had been arranged that she would espouse her cousin.
[ترجمه گوگل] قرار شده بود که با پسر عمویش ازدواج کند
[ترجمه ترگمان] قرار گذاشته شده بود که با پسر خاله اش ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Vegetarianism is one cause she does not espouse.
[ترجمه گوگل]گیاهخواری یکی از دلایلی است که او از آن حمایت نمی کند
[ترجمه ترگمان]Vegetarianism یک دلیل است که او در آن espouse
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Politicians espouse it; government departments ignore it at their peril.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران از آن حمایت می کنند ادارات دولتی به خطر خود آن را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران از آن حمایت می کنند؛ ادارات دولتی آن را در خطر خود نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The people of Holy Trinity espouse similar values in the face of an unpersuaded Catholic hierarchy.
[ترجمه گوگل]مردم تثلیث مقدس در مواجهه با سلسله مراتب کاتولیک متقاعد نشده از ارزش های مشابهی حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم تثلیث مقدس ارزش های مشابهی در چهره یک سلسله مراتب کاتولیک unpersuaded دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, the Amish espouse the best of both conservative and liberal values.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آمیش ها از بهترین ارزش های محافظه کار و لیبرال حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، the به بهترین ارزش های محافظه کار و لیبرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So those who espouse equal opportunity need to elaborate its purpose.
[ترجمه گوگل]بنابراین کسانی که از فرصت های برابر حمایت می کنند باید هدف آن را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین کسانی که از فرصت برابر پیروی می کنند باید هدف خود را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Y., so eager to espouse other causes, has thus far been uncharacteristically low key and ineffective.
[ترجمه گوگل]Y, بسیار مشتاق برای حمایت از علل دیگر، تا کنون به طور غیر مشخصی کم کلید و بی اثر بوده است
[ترجمه ترگمان]Y که مشتاق رسیدن به دلایل دیگر هستند، به طور قابل توجهی کلیدی ضعیف و بی اثر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In fact, the opposition movements, whatever cause they espouse, use them widely to push their propaganda.
[ترجمه گوگل]در واقع، جنبش‌های اپوزیسیون، به هر دلیلی که طرفداری می‌کنند، به طور گسترده از آن‌ها برای پیشبرد تبلیغات خود استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت جنبش های مخالف، هر چیزی که آن ها از آن حمایت می کنند، از آن ها به طور گسترده استفاده می کنند تا تبلیغات خود را تحت فشار قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Followers of the sect espouse pure love and nonviolence.
[ترجمه گوگل]پیروان این فرقه طرفدار عشق خالص و عدم خشونت هستند
[ترجمه ترگمان]Followers فرقه espouse و nonviolence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You espouse democratic participation in design.
[ترجمه گوگل]شما طرفدار مشارکت دموکراتیک در طراحی هستید
[ترجمه ترگمان]شما از مشارکت دموکراتیک در طراحی حمایت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He did not espouse a theory of contingent duties vesting subsequently to careless acts.
[ترجمه گوگل]او از نظریه‌ای مبنی بر وظایف احتمالی که متعاقباً به اعمال سهل‌انگیز محول می‌شود، حمایت نکرد
[ترجمه ترگمان]وی در پیروی از یک نظریه وظایف مشروط و متعاقبا اعمال بی قید و شرط، عمل نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "We espouse gender equality in all other aspects of life, and it is an anomaly that in the rules relating to the highest public officer we continue to enshrine male superiority, " Cameron wrote.
[ترجمه گوگل]کامرون نوشت: «ما از برابری جنسیتی در تمام جنبه‌های دیگر زندگی دفاع می‌کنیم و این یک ناهنجاری است که در قوانین مربوط به بالاترین مقام دولتی، برتری مردان را حفظ کنیم »
[ترجمه ترگمان]کامرون نوشت: \" ما برابری جنسیتی در همه جنبه های زندگی را حمایت می کنیم و این یک ناهنجاری است که در قوانین مربوط به بالاترین مقام اجتماعی، به حفظ برتری مردان ادامه می دهیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Today, astronomers espouse the theory that comets spawn the swarms.
[ترجمه گوگل]امروزه اخترشناسان از این نظریه حمایت می کنند که دنباله دارها ازدحام ها را تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه، ستاره شناسان از این تئوری پیروی می کنند که دنباله دارها به سوی آن ها می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some teachers enthusiastically espouse the benefits to be gained from educational software.
[ترجمه گوگل]برخی از معلمان با اشتیاق از مزایایی که از نرم افزارهای آموزشی به دست می آید، حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از آموزگاران با شور و شوق از مزایای بدست آمده از نرم افزارهای آموزشی حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And there was the great Lord Byron, a powerful name, a man well known to espouse the cause of freedom.
[ترجمه گوگل]و لرد بایرون بزرگ وجود داشت، نامی قدرتمند، مردی که به خوبی از آرمان آزادی حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]و در آنجا لرد بایرون که نام نیرومندی داشت، مردی بود که مشهور به پیروی از علت آزادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامزد کردن (فعل)
engage, nominate, designate, betroth, espouse, trothplight

عروسی کردن (فعل)
espouse, consummate, marry

عقد کردن (فعل)
espouse

شوهر دادن (فعل)
espouse, husband, marry

تخصصی

[حقوق] حمایت کردن، طرفداری کردن، دفاع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• marry; champion a cause, support an idea or principle
if you espouse a policy or plan, you support it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

جانبداری
to become involved with or support an activity or opinion
To "espouse" means to accept or affiliate oneself with something, becoming very interested in it and giving one's support to it
درگیر شدن یا حمایت کردن از یک فعالیت یا نظر
...
[مشاهده متن کامل]

پذیرش یا وابستگی به چیزی داشتن، علاقه شدید به آن و حمایت از آن.
The new theory has been espoused by many leading physicists.
Those espousing unpopular views were often excluded.
She espoused the revolutionary cause.

espouse
منابع• https://wordfinder.wineverygame.com/words/espouse.html• https://www.merriam-webster.com/dictionary/espouse
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : espouse
✅️ اسم ( noun ) : espousal
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
حمایت کردن
to support an activity or opinion
To support
To defend
To stand up for
To aid
To assist
To support
Her own sense of responsibility to her family contradicted the notion of the selfish artist so espoused by her peers.

بپرس